رمان رگ پنهان
عنوان | رمان رگ پنهان |
نویسنده | عالیه جهان بین |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 4321 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان رگ پنهان اثر عالیه جهان بین با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
الین به دور از حاشیه با دنیایی صورتی و دلپذیر که در شرف ازدواج با مرد مورد علاقهش مهرداد هست! اما دقیقا تو شبی که لباس عروس پوشیده، مهرداد اون رو به چیزی متهم میکنه که الین گناهی نداره! یک خال در بدنش وجود داره که حتی خودِ الین از این موضوع خبر نداره اما… مهرداد اون رو از خونه بیرون میکنه و خیلی ناخواسته پاش به زندگی یه مرد باز میشه که عرب زبان هست و …
خلاصه رمان رگ پنهان
آرایش صورت و موهام بالای پنج شش ساعت زمان برد و من واقعا خسته بودم. اونقدر که حتی حوصله نداشتم تا ناهار بخورم… همون ناهاری که مادرم با آژانس فرستاده بود که ضعف نکنم. قرار بود بعد از آرایشگاه برای عکاسی به یه باغ خیلی خوشگل سر بزنیم و یکی از خانم هایی که تازه داشت از بیرون گفته بود که هوا ابری و بارونی شده… میومد، من هیچ نگرانی و دغدغه ای نداشتم چون از قبل برنامه ریزی یه روز بارونی رو داشتیم و محل عکاسيمون كاملا آماده بود.
به تصویر خودم در آینهی تمام قد زل زدم و دستی به دامن پف دار و مزین شده ی لباس عروسم کشیدم… تا آرنجم رو با دستکش های گیپور پوشیده بودم ولی لباسم دکلته بود.. یکم از اکلیل برق میزدم و پوستم رو کمی برنز کرده بودم. موهام فرهای ریز داشت و چشم هام از همیشه خوشگل تر شده بود… اونقدر که مطمئن بودم اگر امید من رو میدید حتما کلی تعریف و تمجید میکرد و میگفت که یه عروسک به تمام معنا شدم… امید پسرخالم بود و میدونستم منو دوست
داشت… از همون بچگی و وقتی که من هنوز نمیفهمیدم تو اطرافم چه خبر بود! -عالی شدی دختر… ماشالله شبیه سفید برفی و سیندرلا و زیبای خفته شدی! همونقدر زیبا و رویایی … یه نفر از انتهای سالن خندید و گفت: -بیشتر شبیه راپونزل شده با همون موهای جادویی! موهام زیاد روشن بود و تار ظریف و زیبایی داشت و برق -مرسی… فقط خدا کنه مهرداد خوشش بیاد یکم سخت پسنده! دست بیتا روی دوشم نشست و من رو چرخ داد تا بهتر خودم رو تو آینه ببینم…
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 12/07/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
خیلی زیباس🤩🤩❤️❤️❤️❤️❤️