رمان سویل
| عنوان | رمان سویل |
| نویسنده | صبا ترک |
| ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
| تعداد صفحه | 1330 |
| ملیت | ایرانی |
| ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان سویل اثر صبا ترک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
در این داستان زندگی عما را میخوانید، مردی که تمام زندگی اش را به تنفر از زن ها اسپری کرده و به وسواس معروف است، او اکنون طی یک اتفاق سویل را پیدا می کند، دختری شکنجه دیده و ربوده شده اما امیدوار به زندگی بهتر و تغییر آن به بهشتی ساخته شده و محو گذشته توسط عماد …
خلاصه رمان سویل
کمی با ترس عقب گرد می کند، سگ ها را دیده اید؟ آنها حرف گوش کن موجودات روی زمین هستند، گرگ ها از همان خانواده اند، با غرور حتی اگر تسلیم انسان شوند، غرور دارند، امان از سگ ها، بترسند یا عاشق صاحبشان می شوند هر ذلتی را تحمل می کنند، شاید برای همین است. که ما سگ ها را به گرگ ها می دانیم، حتی به کفتارهای مکار و بی گذشت، یا روباه ها، همه از یک خانواده اند، اما سگ ها کم غرورترینشان هستند، مطیع و صاحبش… خدا من را لعنت کند حتی. اگر بخواهم دیگر انسانی را مثل سگ ببینم. آنچه تصویر اوست، غم انگیزترین و رغت ترین تصویری است که از یک انسان بسیار انگیز دیده ام
سینی ها را به سختی روی میز توالت داخل اتاق می گذارم، تمام تن و روحم متشنج از شرایط پیش رویم است. دست ها و پاهای کج و معوج، مطمئنم استخوان پایش شکسته و به بدترین وضعیت جوش خورده است. حالم بد است، می خواهم جلال را صدا کنم، تنهایی از پسش بر نمی آید، یکی می خواهد من را جمع کند. آخر من با این به ظاهر انسان در هم لهیده چه کنم؟ مغزم شروع به فعالیت می کند، اول باید لباسی تنش کنم، غذا به او بخورانم و شروع به درمان کنم، نمی خواهم کسی دیگر زجر این دختر را ببیند. در برابرش که حال پشت تخت پناه گرفته زانو میزنم، جثه بزرگم به قدر کافی ترسناک است،
دستم را به سمتش میگیرم، شاید بهتر باشد کمی در جلد یک ارباب بروم تا کنترل کنترل را بگیرم. کمی تحکم چاشنی لحن کلام میکنم. _ بیا اینجا عروسک… باید لباس تنت کنم و بخوری… زود بیا اینجا. صدایی زوزه مانند حیوانی وحشت زده از خود در می آورد، به هر حال مدتی طول می کشد تا اعتمادش جلب شود، برای یک حیوان ترسیده و زجر کشیده، محبت و اطمینان باید ذره ذره تزریق شود، چرا که هر دوی آن امید می رود. آورد و این امید باید بمرور ایجاد شود که سر ریز نکند. امید مثل یک خوراک لذیذ است، با لذت و صرف وقت باید آن را خورد تا زده نشوی و دلدرد بگیری،
وقتی سیر شوی بموقع، مقدار تکمیل می شود و کنار می کشی، مثل همان قطره ای که از یک ظرف است.می دانم، اما نمی دانم، هنوز بوی تعفن می دهد و مریض می شود، و مدفوع، انگار این بوها است. به پوست تنش چسبیده، مهمی نمی دهم، انتظار چه می توانم داشته باشم؟ همین که زنده مانده و نای حرکت دارد را معجزه می دانم. او را که نمی تواند روی پایش بایستد را بلند میکنم .هنوز تب دارد، روی تخت می گذرد و دستور می دهم همانجا نگه دارید. لباسی مناسب او ندارم، فقط یک تیشرت در کمد است که نمی دانم چه زمانی آنجاست ولی بنظرم کافی است…
- انتشار : 05/09/1401
- به روز رسانی : 20/09/1403
قلم نویسنده قوی و گیرا است، ولی با احترام به نظرات دیگر دوستان خلاصه و همینطور توضیح رمان دقیق نبود و اصلا موضوع رو دوست نداشتم و توصیه نمیکنم
سلام من خلاصه جلد اول و البته نظر دوستان رو که خوندم ترغیب شدم که رمان رو دانلود کنم و کامل بخونم اما متوجه شدم که رمان جلددوم هم داره، برای همین توصیه میکنم جلددوم رمان بنام (مایی دیگر) رو حتما بخونید تا تکمیل بشه، در کنار اغراق هایی که داشت اما درکل نسبت به رمان های ضعیف این چندوقته واقعا قلم پخته و قشنگی بود و خیلی نکات خوبی داشت ممنون از نویسنده محترم که با سخاوت تمام قلم زیباشون رو رایگان در اختیار مخاطبین گذاشتن، امیدوارم کارهاشون رو ادامه بدند. با آرزوی موفقیت
رمان بسیار قوی و تاثیرگذاری بود نویسنده محترم خیلی خوب حالات و روحیات و طرز فکر آدمهای آسیب دیده رو باز و واکاوی میکنه و راه حلهای روانشناسانه خوبی ارائه میده
طوری که همه میتونن با شخصیت‌های اصلی رمان ارتباط برقرار کنن و درد و رنج روح و جسمشان رو تا حدود زیادی حس کنن
رمان بسیار قوی و تاثیرگذاری بود نویسنده محترم خیلی خوب حالات و روحیات و طرز فکر آدمهای آسیب دیده رو باز و واکاوی میکنه و راه حلهای روانشناسانه خوبی ارائه میده طوری که همه میتونن با شخصیت‌های اصلی رمان ارتباط برقرار کنن و درد و رنج روح و جسمشان رو تا حدود زیادی حس کنن
دلم برا همه بچه های آسیب دیده
واقعا یکی از بهترین کتاب هایی بود که تو لین چند وقته خوندم اطلاعات کامل نویسنده و قلم روان و عاشقانه های به دور از لوس بازی
عالییی
خیلی عالی