رمان مدفون در گور

دانلود رمان مدفون در گور از زینب طوماری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم

سوپرایز این ساعت داستان یک زندگی معقولانه نه عاشقانه، زندگی مشترکی که جز عذاب وجدان و وظیفه چیزی نیست ، ماجرای سولی که اکنون دیگر زن نیست و مادر دو بچه است ، قصه از آنجا اغاز می شود که سولی می فهمد آرش با دوست نزدیکش به او خیانت کرده اند …

خلاصه رمان مدفون در گور

سردمه … دو تا پتو کشیدم روم،بازم سردمه … دندونام محکم بهم میخوره … فکمو با دو تا دستم می گیرم … پتو رو می کشم رو سرم … صداى جیغ و داد آروشا و ايلیا از پذيرايى میاد، آروشا بین خنده هاش جیغ میزنه: آى گرمه … بیشتر میلرزم … پاهامو میارم بالا و جمع میکنمتو شکمم … چونه ام می لرزه … صفحه ی گوشی برای دومین بار روشن میشه میدونم که خودشه.

با سر انگشتام گوشیو لمس میکنم وبالا میارم، پیامش چاقو میشه تو چشمم فرو میره “بچه ها رو آماده کن دارم میام ببرمشون”چشمام و نوك بینیم میسوزه … با انگشت لرزيدم مینويسم “بايد باهم حرف بزنیم،خواهش میکنم”جوابش خیلى زود میاد “حرفاتو نگه دار براى دادگاه” گوشى از دستم رو تخت میوفته … سرما بیشتر تو تنم میشینه … انقد جمع میشم که يه گلوله بشم … صدای نفسام زير پتو پیچیده اما هنوز گرم نیستم تمام تنم يخ کرده … انگار زير برف گیر افتادم

راستی از کی سرمو کرده بودم زير برفا و نفهمیده بودم دارم با زندگى بچه هام چیکار میکنم؟ از کى ديگه هیچى نديدم؟ در اتاق باز میشه و صداى ايلیا سکوتِ اتاق رو میشکنه : بابا زنگ زد گفت آماده بشیم داره میاد دنبالمون،کجا میخوايم بريم مامان؟ زبونم يخ میکنه … تا حالا زبونتون يخ کرده نتونید حرف بزنید؟ به صورتِ پسر کوچیکم نگاه میکنم، چیکار کردم با زندگیم؟ ايلیا باز صدام می کنه …

نکته: این رمان جدید و فوق العاده عالی اختصاصی سایت رمان بوک میباشد و کپی بدون لینک مستقیم به منبع از طریق کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه به شدت پیگیری خواهیم کرد.این رمان رایگان به صورت پی دی اف مختص دنبال کنندگان عزیز ما است