رمان پای درخت سیب
عنوان | رمان پای درخت سیب |
نویسنده | بهاره غفرانی، ستاره شجاعی مهر |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 653 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان پای درخت سیب اثر بهاره غفرانی، ستاره شجاعی مهر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
جانان بهمراه دوستانش سالومه و حنا برای گذراندن تعطیلات ویلایی را در شمال اجاره میکنن که بهنام پسر عمه ی جانان برایشان کرایه کرده است و زمانی که در آنجا مستقر می شوند پسری با ورود به ویلا ادعا می کند که صاحب اصلی ویلا است و کسی که از او ویلا را اجاره کردند سریدار اخراجی و دزد هست و …
خلاصه رمان پای درخت سیب
در فروشگاه را باز کردم و چون شیری زخم خورده داخل رفتم.حنا و سالومه داشتند جنس به مشتری میفروختند. در قالب ان دختر خوب فرو رفتم و منتظر ماندم تا مشتری برود. وقتی مغازه خلوت شد ابروهایم را توهم گره کردم و با نگاهی طلبکارانه سمت سالومه رفتم که داشت ادامس تو دهان می جنباند. ادامسش را ترکاند و با دیدن چشمان خیره ام سری به چپ راست تکان داد: هان چیه؟ باز پرت کجا گیر کرده اینطوری شبیه برج زهرمار شدی؟
گوشه ی لبم را کج کردم و بیشتر چهره درهم کشیدم -پس باپویان جونت جیکتوجیک شدین.حواسم بود که چشمان حنا گرد شد: چی میگی جانان؟ سالومه نگاه چرخاند و گفت: ببینم رفتی بیرون چیزی تو سرت نخورده؟ دست به کمر زدم و گوشه ی لبم را بالا کشاندم رفته بودم پیش بهنام از شانس گل گلیم همونجا عزرائیل رو دیدم. حنا نچ نچی کرد و چند قدمی جلو آمد: ببینم با بهنام دعواش که نشد؟ با نگاه چپ چپ من همان چند قدم را عقب رفت.
-خير… وقتی زدم بیرون کارن رو دیدم. و دوباره رو کردم به سالومه و دندان هایم را با حرص روی هم فشردم: اون گفت به پویان آمار میدی.برخلاف چند لحظه قبل، گلویش را صاف کرد و با خونسردی گفت: یکم گیرش اوردم فقط تو واقعا فکر کردی من خودمو به پسری مثل اون وا میدم. نیشخندی زدم: نداده باشی عجیبه. جیغ جیغ کرد: من صد تا مثل اونو میذارم تو جيبم بعدش من… دستم را بالا گرفتم تا صدایش گوشم را کر نکند. به هرحال هرچیه ما …
- انتشار : 06/01/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
رمان بدی نبود اگه بخواهم از ۱۰نمره بدم ۷میدم بهش