کتاب زندگی تولستوی
عنوان | کتاب زندگی تولستوی |
نویسنده | رومن رولان |
تعداد صفحه | 121 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب زندگی تولستوی نوشته نویسنده رومن رولان pdf بدون سانسور
عنوان اثر: زندگی تولستوی
پدید آورنده: رومن رولان
زبان نگارش: فارسی
سال نخستین انتشار: مرداد 1404
شمارگان صفحات : 121
معرفی کتاب زندگی تولستوی
تولستوی از فعالان سیاسی و اجتماعی و نویسنده ی روسی بود. وی از نویسندگان نامی تاریخ معاصر روسیه به شمار می آید. رمان های جنگ و صلح و آنا کارنینا تولستوی از با ارزش ترین های ادبیات داستانی جهان هستند. لئو در روسیه بسیار محبوب است و سکه طلای یادبود به احترام وی ضرب شده است. لئو در زمان حیاتش شهرت و محبوبیتی جهانی داشت ولی به سادگی زندگی می کرد.رومن رولان زندگی به سبک بیوگرافی به رشته تحریر درآورده است
خلاصه کتاب زندگی تولستوی
روح رگزبزر روسیه پس از صد سال که شعله اش روی زمین را فروزان کرد برای افراد نسل من منزه ترین درخششی بوده که دوران
جوانی آنان را فروزان کرده است، در شامگاه اشباح هولناک پایان قرن نوزدهم این روح بزرگ ستاره ای تسلا بخش بود که نگاهش جان های جوان ما را گرما می بخشید و آرامش می داد. بدیده برخی از آنان – در فرانسه فراوانند – تولستوی بیش از یک هنرمند محبوب يك دوست يك مصلح جلوه می کرد و بدیده گروهی بیشمار، تنها دوستدار واقعی در همه قلمرو هنر اروپایی؛ من خواسته ام این حق شناسی و عشق خویش را به این خاطره مقدس ادا کنم.
آن زمانها را که من به شناخت او پی بردم هیچ گاه از ذهنم زدوده نخواهد شد. سال ۱۸۸۶ بود، نهال گلهای شگفت آور هنر روس، پس از چند سال جوانه زدن خاموش از خاک فرانسه سر بر می کشید. ترجمه های آثار تولستوی» و « داستایوسکی با شتابی تب آلود از همه بنگاه های نشر سر بر می آورد. در سال ۱۸۸۵ تا ۱۸۸۷ در پاریس»، «جنگ و صلح» یا آنا کار تین کودکی و نوجوانی»؛ «پولیکو شکا»؛ »مرگ ایوان ایلیج؛ داستانهای وقفقاز و افسانه های عامیانه نشر شد. در در ازای چند ماه و چند هفته شاهکارهای یک حیات سترگ که ملتی شعله دنیایی نو را در
آن می تا بانید دیدگان ما را روشنایی می بخشید.
من به تازگی وارد دانشسرای عالی شده بودم من و دوستانم تفاوت بسیار زیادی با هم داشتیم. در گروه کوچک ما که در آن اندیشمندان واقع گر او شكاك همچون ژورژ دو ماهی Domas George فیلسوف شاعران پر تب و تاب و شیفته » رنسانس « ایتالیایی مانند سو آرس Soarés وفاداران به سنت کلاسيك هو اخواهان استاندال« و »واگنر«، زندیقان و مؤمنان گرد آمده بودند، نام او جر و بحث فراوان بر می انگیخت و اختلاف و نفاق برپا می کرد؛ اما چند ماه نگذشت که عشق تولستوی همه ما را گردهم آورد. هریک به دلایل گوناگون او را دوست می داشت: زیرا هريك، خویشتن خویش را در وجود او می یافت؛ و بدیدگان همگان، او رازو رمز حیات بود دری بود که بر پهنه جهان گشوده می شد. حول و خوش ما در خانواده های ما در ولایات ما این ندای ستر گی که از آن سوی اروپا بر می خاست همین جذبه ها و کشش ها را برپا می کرد که گاه شگفت آور و باور ناکردنی بود. یکبار از توانگران شهر نیور نه Nivernais که هیچگاه به هنر دلبسته نبودند و کما بیش، هیچ کتابی نمی خواندند، شنیدم که از مرگ ایوان ایلیچ با شور و شعفی حیرت انگیز سخن می گفتند.
این نکته را در نوشته های منتقدان گرانقدر خوانده ام که تولستوی« اندیشه های رفیع خویش را به نویسندگان رومانتيك ما مدیون است: به روژسان به ویکتور هو گو بی این که درباره عدم احتمال نفوذی که روژسان بر تولستوی داشته که او آن را نمی توانست برخود هموار کند، بحث کنیم و بی این که نفوذ واقعی را که ژ و روسو» و « استاندال» بر او داشته اند انکار کنیم بسیاری انصافی است که عظمت تولستوی و قدرت افسونگری اش را برما به اندیشه هایش حمل کنیم. حلقه اندیشه ها که جولانگاه هنر است بسیار محدود است. قدرت هنر، به اندیشه ها وابسته نیست، بلکه به چگونگی ابراز و افاده آنها از سوی نویسنده، به چگونگی ادای خاص او به مهرونشانه ای که بر آنها می نهد و به رایحه زندگی اش وابسته است.
اندیشه های تولستوی خواه عاریتی بوده باشد و خواه نباشد بعد به آن اشاره خواهیم کرد هیچگاه آوایی همانند او، هنوز در فضای اروپا طنین نیف کنده بود. آنگاه که این موسیقی جان را که زمانی در از چشم براه آن بودیم و بدان نیازمند، می شنیدیم چگونه لرزه هیجانی که ما را در بر می گرفت به گونه ای دیگر به وصف می آمد؟ در احساس ما، پسند زمان هیچ نقشی نداشت. اکثر ما چون من کتاب اوژن ملشیورو گی Melchior Eugene Vogüé را درباره رمان روسیه نخوانده بودیم مگر پس از خواندن آثار تولستوى«؛ و تمجید او در کنار تمجید ما، رنگ باخته بود. آقا دوگی بویژه به نقد ادبی می پرداخت. اما برای ما، تحسین اثر امری بود بسیار ناچیز ما در آن می زیستیم آن از آن ما بود. از آن ما، بخاطر حیات پر تب و تاب اش بخاطر زنده دلی اش از آن ما بخاطر سر خوردگی و ناکامی شوخ طبعانه، بصیرت بیر حمانه و خلجان مرگ اش از آن ما بخاطر آرزوهای اخوت و صفای آدمیان از آن ما بخاطر ملامت خوفناکش از اكاذيب تمدن و بخاطر واقع بینی و بخاطر سير وسلوك روحانی اش بخاطر دم برخاسته از دنیای طبیعت اش بخاطر ادراک نیروهای نامریی اش و بخاطر حیرت از لایتناهی اش.
- انتشار : 06/05/1404
- به روز رسانی : 06/05/1404