کتاب سفر زندگی
عنوان | کتاب سفر زندگی |
نویسنده | جان پی. استرلکی |
ژانر | روانشناسی، موفقیت |
تعداد صفحه | 75 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب سفر زندگی اثر جان پی. استرلکی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
حکایتی تأثیرگذار دربارهی خودشناسی و یافتن ناشناخته های زندگی است. داستانی سرشار از عشق و بیتابی، هیجان و رمز و راز که شما را مجذوب خود خواهد کرد. در جستجوی پنج بزرگ زندگی از یک سو شما را با داستان های هیجانانگیزش مجذوب به خود میکند و از سویی دیگر با پیامهای آموزندهاش شما را به تفکر و تعمق وا میدارد. یکی از نقاط قوت کتاب حاضر این است که خودتان را جدا از داستان نمیبینید و تصور میکنید خود قسمتی از این حکایت هستید …
خلاصه کتاب سفر زندگی
علاوه بر حیوانات یکی از چیزهایی که تجربهی سفرم با ماماگمبه را بسیار جذاب ساخت افرادی بودند که او به من معرفی میکرد. یک روز بعد از ظهر در حالی که در سایهی یک درخت بزرگ استراحت میکردیم چوپان یک گله بز در انتهای دره ی سرسبزی که ما آن در پدیدار شد. وقتی چوپان نزدیک تر شد دیدم مردی سالخورده است، البته به سالخوردگی ماماگمبه نبود. او زیر درخت آمد و نشست و بزهایش به چریدن در میان علف ها مشغول شدند.
مرد گفت: «ماماگمبه می بینیم که یک ماجراجوی جدید همراه داری.» ماما گمبه جواب داد: «بله اسم او جک است و به اینجا آمده تا قسمتی از پنج بزرگ زندگی اش را برآورده کند.» «آه، تو خیلی خوشبختی همیشه در سفری و با آدم های جدید آشنا میشوی. کاش زندگی من هم شبیه به زندگی تو بود.من همیشه نگران این هستم که مبادا شیرها بزهایم را ببرند یا بعضی از بزهایم از گله جدا شوند. و هر روز هم آدمی نیست که باهاش حرف بزنم.»
خودم را به آن مرد معرفی کردم و پرسیدم: «اگر گله داری را دوست ندارید، چرا به کار دیگری مشغول نمیشوید؟» جواب داد: «من اپلپو هستم… و چه کار دیگری میتوانم انجام دهم؟ من چوپان بزها هستم.» پرسیدم: «آیا این بخشی از پنج بزرگ زندگی شماست؟» مردم خندید و به ماماگمبه گفت: «او واقعاً یکی از ماجراجویان توست ماما گمبه. یکی دیگر که از پنج بزرگ زندگی حرف میزند.» سپس بطرف من برگشت و اضافه کرد: «من حتی نمیدانم
پنج بزرگ زندگی ام چه چیزهایی هستند و اگر هم میدانستم چطور میتوانستم آن ها را برآورده کنم؟ من باید مراقب بزهایم باشم.» گفتم: «شاید بتوانید بزها را بفروشید.» «بزها را بفروشم؟ همهی عمرم برای داشتن چنین گله ای سخت کار کرده ام. این تنها کاری است که بلدم!» «شاید بتوانید کار دیگری یاد بگیرید چقدر طول کشید تا گله داری بزها را یاد گرفتید؟» او جواب داد: «یاد گرفتن درباره بزها تمامی ندارد هر قدر کار کنی باز هم کم است …
- انتشار : 04/04/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403