رمان تیه طلا

عنوانرمان تیه طلا
نویسندهعاطفه منجزی
ژانرعاشقانه , اجتماعی
تعداد صفحه805
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک
رمان تیه طلا

دانلود رمان تیه طلا اثر عاطفه منجزی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

با ما باشید در وبسایت رمان بوک و داستانی شگفت انگیز / خسرو زمانی که متوجه می شود ناهید همسرش نمیتواند فرزندی بیاورد، بیوه ای به نام طلا را به همسری خود در میاورد، طلا در زمان زایمان فوت میکند و خسرو صاحب یک دوقلو می شود که یکی را طلا و دیگری را تیام نام گذاری می کند، طلا در ایل باقی می ماند و تیام همراه خسرو و ناهید می رود، با فوت نابهنگام تیام، خسرو پیش طلا برمی گردد و از او می خاهد نقش خواهر جوانمرگش را بازی کند، و حالا رویارویی طلا و فرهاد (نامزد تیام) و …

خلاصه رمان تیه طلا

در کمد دیواری را باز کرد و داخلش سرک کشید اما چیزی نگذشت که با آه سردی درش را بست … از حضورش در ان اتاق شرمنده بود … خودش را به چشم مهمان ناخوانده ای میدید که جای صاحب خانه را غصب کرده … بی حوصله کنار پنجره ایستاد … حتی منظره ی کوه دماوند با آن همه اقتدار برایش جذابیتی نداشت … خودش را روی تخت انداخت و غرق فکر به سقف خیره شد و باز بی قرار و کلافه از جا بلند شد.

جلوی کتابخانه ایستاد و نگاه سرسری به کتابها انداخت … با سر انگشت روی کتابها خط کشید ولی بی حوصله … این کار را هم رها کرد … فکر کرد برای وقت گذرانی موهایش را مرتب کند … پشت میز آرایش نشست و به آینه چشم دوخت … از خودش پرسید: (موهای کدام یکی را باید شونه کنم … طلا یا تیام؟) با چشم دنبال شانه گشت

روی میز پر از وسایل گران قیمت آرایشی بود … (وسایل شخصی تیام!) از این فکر تیره ی پشتش لرزید … طوری که مرتب کردن موها از یادش رفت … آرنجش را به میز تکیه داد و شقیقه هایش را محکم چسبید … نفهمید چه قدر گذشت که 8 تقه ای به در خورد … سرش را بلند کرد … پدرش میان چارچوب درایستاده بود: به به! ببین چه دختر سحرخیزی دارم … فکر نمی کردم به این زودی بیدار شی …

دیدگاه کاربران درباره رمان تیه طلا
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آسی
آسی
4 سال قبل

خیلی ضعیف

ماریا
ماریا
4 سال قبل

با سلام و احترام. از این نویسنده عزیز انتظار بیشتری داشتم. اما متاسفانه رمان بسیار ضعیف بود