دانلود رایگان رمان بغض خاموش من اثر نازان محمدی
دانلود رمان بغض خاموش من اثر نازان محمدی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
داستان این رمان درباره نازان، دختر خوشگل 21 ساله ی ترکی است که بعد از مرگ برادرش نیما و مادرش، گرفتار نامادری شد و به اجبار با مسعود ازدواج کرد. مسعود مردی بی رحم و وحشی بود که 29 سال از نازان بزرگتر بود و …
خلاصه رمان بغض خاموش من
آب دهنش رو فرو داد و بی اختیار قدمی به عقب بر داشت. اما مرد با خنده ای که مو به تنش صاف می کرد، قدم عقب رفته ی اون رو جبران کرد و جلوتر اومد. شهوت توی نگاهش زبونه می کشید.
– به، به، توی این لباس شبیه عروسک فرنگی شدی خانوم خوشگله! بخورمت! از سر شب خودم رو کشتم تا بتونم جلوی خودم رو بگیرم و نیام سراغت وسط جمعیت!
بغض سنگینی که توی حنجره اش نشسته بود، اجازه نمی داد که حرف بزنه. دهانش چند بار باز و بسته شد، اما صدایی در نمی اومد. چشم هاش از شدت وحشت از حدقه بیرون زده بود و اشک هاش بی اختیار روی صورت قلب شکل خوشگلش راه گرفته بود. تلاش کرد با کشیدن یقه ی پیراهن بلند لعنتی، راهی برای نفس کشیدن باز کنه. به التماس افتاد…
– تو رو خدا … تو رو خدا باهام کاری نداشته باش …ین آقا… مسعود … تو رو خدا…
نگاهش روی در و دیوار استخونی رنگ اتاق چرخید، بلکه راهی برای فرار پیدا کنه اما، قد بلند و شونه های عریض مرد جلوی در رو گرفته بود و هیچ پنجره ای هم دیده نمی شد. با خودش فکر کرد اینجا قبرشه! مسعود کت مشکی دامادی اش رو از تن بیرون کشید و در حالی که دستش به سمت دکمه های پیراهن سفیدش می رفت، خندید. بلند و منزجر کننده!
– واووو چه عروس هات و پایه ای! خودش داره واسه ی لخت شدن پیشقدم می شه! نمی دونستم انقدر عجله داری خوشگله اگه نه که توی همون تالار یه فکری به حالت می کردم سخت بهت نگذره!
این مطلب یک معرفی اثر می باشد
رمان خوبی نبود آخرش هم خوب نبود من فقط قسمت و دوست داشتم پیش امیر محمد بود بعدشم فهمیدم داشته مینوشته و واقعی نبوده خیلی عصبانی شدم دلم برا نیما می سوخت وقتی ازش حرف میزد خلاصه که به کسایی خوندن این رمان و پیشنهاد میکنم که اعصاب درست و حسابی داشته باشن
آخرش هم که نفهمیدم امیر محمد چیشد