کتاب اشکهایی که در سکوت جاری شدند
عنوان | کتاب اشکهایی که در سکوت جاری شدند |
نویسنده | کالین هوور |
ژانر | داستان کوتاه |
تعداد صفحه | 246 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب اشکهایی که در سکوت جاری شدند اثر کالین هوور به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
عشق میان «کوین» و «گراهام» به واسطهی ازدواجشان در معرض تهدید قرار گرفته است. خاطرات، اشتباهات و رازهایی که هر دوی آنها در طول این سالها به وجود آورده اند، اکنون میان آن ها فاصله انداخته است. اما تنها چیزی که ممکن است قدرت نجات این عشق را داشته باشد، احتمالا دقیقا همان چیزی است که ازدواج آن ها را با مشکل مواجه کرده است. رمانی ژرف دربارهی زوجی است که آیندهی احتمالیشان، به عهدهای بسته شده در گذشته گره خورده است. این رمان از مخاطبین خود میپرسد: آیا عشقی پرالتهاب با آغازی بی نقص میتواند همیشه در زندگی دو انسان نه چندان بی نقص دوام آورد؟
خلاصه کتاب اشکهایی که در سکوت جاری شدند
فقط چهارده سال داشتم که پدرم فوت کرد. مادرم مدت کوتاهی پس از آن دوباره ازدواج کرد تعجبی نکردم حتی ناراحت نشدم مادر و پدرم هرگز رابطهی رشک برانگیزی نداشتند مطمئنم اولش همه چیز خوب بود ولی تا وقتی به سنی رسیدم که از مفهوم عشق سر درآوردم، فهمیدم چنین چیزی بینشان وجود ندارد. در هر صورت مطمئن نیستم مادرم به خاطر عشق ازدواج میکرد وقتی پای یافتن شریک زندگی وسط است پول برای او در اولویت قرار دارد ناپدریام با شخصیتش دل او را نبرد با خانه ساحلیاش در کیپ کاد دل او را برد. مادرم برخلاف کمد لباسها و طرز
رفتارش پولدار نیست در خانوادهای متوسط در ورمونت بزرگ شد و دومین فرزند از هفت فرزند بود. زمانیکه پدرم نسبتا ثروتمند بود با او ازدواج کرد و به محض به دنیا آمدن من و خواهرم از او خواست خانهای در اولد گرینویچ کنتیکت برایش بخرد. اهمیتی نداشت که پدرم مجبور بود دو برابر کار کند تا هزینهی ولخرجیهای او را بدهد فکر کنم پدرم بودن در محل کار را به خانه ترجیح میداد وقتی فوت کرد داراییهایی داشتیم ولی برای اینکه مادرم به همان سبک قبلی زندگی کند کافی نبودند. البته مدت زیادی طول نکشید تا مادرم این مشکل را رفع کند در عرض یک
سال پس از به خاک سپردن پدرم با ناپدری ام ازدواج کرد مجبور نشد حتی هشت ماه را با بودجهی خودش سر کند. با اینکه من و خواهرم با سبک زندگی ثروتمندان بزرگ شدیم ثروتمند نبودیم و نیستیم. مادرم مدتها پیش هر چه را که سالها قبل از پدرمان به جا مانده بود خرج کرد و ناپدری ام فرزندانی دارد که پس از مرگش ثروتش را به ارث خواهند برد به همین خاطر من و آوا هرگز خودمان را ثروتمند ندانستهایم، گرچه در جمع کسانی بزرگ شدهایم که ثروتمند بودهاند. برای همین هر دویمان به محض فارغ التحصیلی از کالج، کار گرفتیم تا خرج خودمان را در بیاوریم …
- انتشار : 20/10/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403