کتاب چه کسی قاتل بود
عنوان | کتاب چه کسی قاتل بود؟ |
نویسنده | آلفرد هیچکاک |
ژانر | جنایی |
تعداد صفحه | 207 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب چه کسی قاتل بود؟ اثر آلفرد هیچکاک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
بشر مدتهاست مجذوب چیزهایی شده که ممنوعه و ترسناک هستند و قرنهاست که اوج این جذابیت در ماجراهای جنایی بوده است. از دلهرههای پنی یورو گرفته تا پادکستهای مگا هیت، مانند سریال و ساختن شخصیت یک قاتل. ولی اشتهای جمعی ما برای این داستانهای غمانگیز هرگز کم نشده است. این بدان معنی است که امروزه تعداد زیادی کتاب جنایی واقعی در کتابخانهها وجود دارد که برخی از آنها با مهارت بیشتری نسبت به سایر آنها نوشته شدهاند. چه جزو طرفداران داستانهای جنایی هیولایی و فانتزی باشید چه به داستانهای ماجراجویانهای که راجع به ناپدید شدن افراد است، علاقهمند باشید، در هر حال شما به این نوع داستانهای جنایی علاقهمند هستید و همیشه منتظرید تا داستانهای بعدی را بخوانید. کتاب چه کسی قاتل بود یکی از بهترین کتابهای جنایی جذاب و آثار برجسته این نویسنده موفق به شمار میآید …
خلاصه کتاب چه کسی قاتل بود
ماجرا از این قرار بود که بنجامین جافای پیر ساعت ۴ و سی و شش دقیقه بعد از ظهر روز جمعه یازده ژوئن با یک گلوله کشته شده بود. جافا یک جواهر فروش ثروتمند بود که در حال نیمه با زنشستگی بسر میبرد. قاتل گاوصندوق او را که در خانهاش در مانور فیلدز بود با کلیدهای مقتول باز کرده و بیشتر جواهرات او را که بشکل سنگ بود به سرقت برده بود، ارزش این جواهرات سرقت شده در حدود بیست و هفت هزار لیره استرلینگ بود. لیست جواهرات دزدی شده و علائم و شرح مفصل درباره هر یک از آنها بوسیله “آلاریک اینبی” مدیر تجارتی “بن جافا” تهیه شده بود. آن روز “اینبی” برای کاری نزد جافا در دهکده”لا یرتروپ” که خانه جافا در آن قرار داشت رفته بود اما با دلایل محکمی که او در دست داشت هیچگونه جای
سوظن نسبت به او نبود. تا ماه فوریه گذشته “جافا ” یکی از شادترین افرادی بود که در آن دهکده میزیست و بسیار اجتماعی بود و همیشه لبخند رضایت بر لب داشت. اما پس از مرگ خواهر کورش “مالیا ” ناگهان بکلی رویه او تغییر کرد و به یک پیر مرد خمود و غمگین مبدل شد. او از مستخدمین حتی باغبانش خواست که دیگر برای او کار نکنند و یک مستخدمه زن برای خود آورد تا بجای همه آنها کارهای منزلش را انجام دهد. این مستخدمه خانم “لیزی سویرز” نام داشت و هر روز صبح به خانه پیرمرد میآمد و به کارهای او میپرداخت اما آن روز شنبه وقتی که به سراغ پیرمرد آمد او را مرده یافت. جافا با صورت روی میزش افتاده بود. او یک قلم در دست داشت و در مقابلش نیز یک دفترچه چک قرار داشت
اما فقط خطی که روی آن تاریخ نوشته میشود پر بود. روی سرش که با موی خاکستری پوشیده شده بود جای دوزخم دیده میشد یکی اثر ضربهای بود که با یک وسیله نامشخص به سرش خورده بود و دیگر جای گلولهای بود که مغزش را سوراخ کرده بود. در اطاق جافا چیزی که بیش از همه جلب توجه میکرد ساعت دیواری بزرگ و زیبایی بود که به دیوار آویخته شده بود. یکی از آنها بیشتر از همه مورد علاقه “جافا ” بود زیرا این ساعت بسیار به خواهر مرحومش کمک کرده بود تا وقت را بشناسد، در هر صورت جافا همه آنها را که یک کلکسیون نفیس را تشکیل میدادند دوست داشت و ترجیح میداد که آنها را در اطاق کارش نگاه دارد تا همیشه در مقابل چشمانش باشد. آن ساعت دیواری که بیشتر از همه …
- انتشار : 19/09/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403