کتاب دایی من بنژامن
عنوان | کتاب دایی من بنژامن |
نویسنده | کلود تیلیه |
ژانر | داستان، نمایشنامه، ادبی |
تعداد صفحه | 262 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان کتاب دایی من بنژامن اثر کلود تیلیه به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
در اين كتاب نشانه هايي از تاثيرپذيري تيليه از طنز و شوخ طبعي رابله و ساير طنزنويسان درجه اول فرانسوي مشاهده مي شود. حوادث رمان دايي من بنژامن به اواخر قرن هجدهم بر ميگردد. در آن زمان جامعه فرانسه به سه طبقه متمايز از هم تقسيم ميشد. 1. نجبا و اشراف زادگان. 2. روحانيون. 3. توده هاي مردم. طبقه نجبا و روحانيون از امتيازات وسيعي برخوردار بودند. به عنوان مثال از پرداخت ماليات مستقيم معاف بودند و خودشان را برتر از سايرين ميپنداشتند …
خلاصه کتاب دایی من بنژامن
آقای «مینکسی» از مادر بزرگ و داییم استقبال گرمی به عمل آورد. او پزشك بود نمیدانم چرا فقط میدانم که او جوانی اش را بین اجساد تلف نکرده بود و درسی نخوانده بود. فکر پزشكي يك روز، مثل قارچی در سرش روییده بود اگر چیزی از علم پزشکی میدانست يك رشته چیزهای من در آوردی بود که خودش خالق آنها بود. پدر و مادرش هرگز او را برای یاد گرفتن یونانی ولاتین، که مقدمات علم پزشکی را هم بدون آنها نمیتوان فرا گرفت، به مدرسه نفرستاده بودند. از لاتین فقط همان چند تا کلمه ای را می دانست که روی شیشه های دوایش نوشته شده بود و در
همین مورد هم اگر قرار بود به اعتبار برچسبها دارو داده شود، ممکن بود که جعفری جای حنظل را بگیرد. کتابخانه بسیار بزرگ و مجللی هم داشت، اما هر گز لای کتابی را باز نمی کرد. در این باره می گفت که از وقتی که این کتابها نوشته شده اند تا حال تغییرات زیادی در علم پزشکی به وجود آمده است، بنابر این مطالعه آنها فایده ای ندارد عده ای از بدخواهان و سخن چینان هم معتقد بودند که آن کتابها فقط جلدهای مقوایی هستند که روی آنها اسامی مشاهیر علم پزشکی با حروف طلایی نوشته شده است، و داخل این جلدها خالی است مسئلهای که باعث میشد تا
این سخن چینان در عقیده شان تغییری ندهند و استوار باشند این بود که هر وقت از آقای مینکسی کلید کتابخانه اش را برای مطالعه کتابی تقاضا میکردند، بیدرنگ میگفت که آن را گم کرده است. از اینها که بگذریم، آقای مینکسی مردی بسیار شوخ طبع و تاحدی هم باهوش بود، و اگر از علم کتابی بهره ای نگرفته بود، راه و رسم زندگی کردن را به خوبی آموخته بود. او قدرتی عجیب در مجاب کردن مردم داشت. با صدای بلند، پشت سرهم و خیلی زیاد حرف میزد او میدانست که در صحبت با دهاتیها، باید از چه کلماتی استفاده کند و آن کلمات را با قدرت ادا می کرد …
- انتشار : 10/05/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403