کتاب قصههای جزیره (دختر قصهگو)
عنوان | کتاب قصههای جزیره (دختر قصهگو) |
نویسنده | ال ام مونتوگومری |
ژانر | ادبیات داستانی، ادبیات کلاسیک، ادبیات نوجوانان |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب قصههای جزیره (دختر قصهگو) (جلد اول قصههای جزیره) اثر ال.ام مونتگومری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
قصههای جزیره داستان زندگی خانواده کینگ میباشد. در حدود اوایل قرن بیستم، جریان قصه روی شخصیت سارا استنلی متمرکز شده است …
خلاصه کتاب قصههای جزیره (دختر قصهگو)
هیچ کدام از ما به اندازه دختر قصه گو برای دیدن آقای کمپیل اشتیاق نداشتیم. راستش کمی هم واهمه داشتیم. اگر آن طور که میگفتند از بچهها متنفر بود معلوم نبود چه جور برخوردی انتظارمان را میکشید. آقای کمپیل کشاورز ثروتمند و بازنشستهای بود که روزگار را به خوشی میگذراند. به نیویورک، بوستون، تورنتو و مونترال سفر کرده بود و حتی تا اقیانوس آرام هم رفته بود و در کارلایل همه او را به عنوان کسی میشناختند که زیاد سفر میکرد، زیاد میخواند و باهوش بود. ولی این را هم میدانستند که آقای کمپیل همیشه سر ذوق و حوصله نبود. اگر از کسی خوشش میآمد کاری نبود که برایش انجام ندهد و اگر خوشش نمیآمد به هر نحوی احساسش را به رخ میکشید. خلاصه
اینکه در ذهن ما آقای کمپیل مثل آن دختر کوچولوهای تخسی بود که وقتی خوباند خیلی خیلی خوباند و وقتی بدند وحشتناکاند. حالا اگر آن روز، روز وحشتناکش بود چه؟ دختر قصهگو گفت: ببینید او نمیتواند بلایی سرمان بیاورد شاید بیادبی کند ولی این هم به جز خودش به کس دیگری آسیب نمیزند. فیلیسیتی فیلسوفانه گفت: ناسزا استخوان نمیشکند. سیسیلی گفت: ولی احساساتت را جریحه دار میکند. من از آقای کمپیل میترسم. دن گفت: شاید بهتر است بیخیالش شویم و برگردیم خانه. دختر قصهگو با اخم گفت: اگر دوست دارید بروید ولی من میخواهم به دیدن آقای کمپیل بروم. میدانم که از پسش بر میآیم ولی یادتان باشد، اگر تنها بروم و او چیزی به من
بدهد همهاش را برای اعانه خودم بر میدارم. خب همین کافی بود. اصلا دلمان نمیخواست دختر قصهگو در پول جمع کردن از ما جلو بیفتد. خدمتکار آقای کمپیل ما را تا سالن پذیرایی راهنمایی کرد و بعد همان جا تنهایمان گذاشت. آقای کمپیل هم جلوی در ایستاده بود و تماشایمان میکرد. کمی قوت قلب گرفتیم. از قرار معلوم یکی از روزهای خوبش بود؛ چون روی صورت پهن و اصلاح شده و زاویه دارش لبخند پرسشگری نقش بسته بود. آقای کمپیل مردی قدبلندی بود که سر بزرگش با موهای پرپشت مشکی و رگههای خاکستری پوشیده شده بود. دور چشمهای درشت و مشکیاش پر از چروک بود و لبهای نازک و کشیدهای داشت. به نظرمان او به عنوان مردی میان سال خوش قیافه آمد …
- انتشار : 25/11/1403
- به روز رسانی : 29/12/1403
سلام واقعا ممنون از قرار دادن این کتاب ولی در صورت امکان جلد یکمش که جاده ای به گذشته هست را قرار بدید