کتاب اکو : داستان مایک

عنوانکتاب اکو: داستان مایک (جلد دوم)
نویسندهپم مونیس رایان
ژانرداستانی
تعداد صفحه102
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب اکو: داستان مایک اثر پم مونیس رایان (جلد دوم) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

در جلد دوم داستان اکو، سازدهنی به سال ۱۹۳۵ و به سراغ مایک می‌رود مایک و برادر کوچکش فرانکی در یتیم‌خانه زندگی می‌کنند. آن‌ها سختی‌های زیادی را تحمل می‌کنند تا نگذارند از هم جدایشان کنند. مایک و فرانکی آرزو دارند، بتوانند جای خوبی برای زندگی پیدا کنند. جایی بهتر از یتیم‌خانه. زمان می‌گذرد تا این که زنی به نام استربریج آنها را به فرزندی می‌پذیرد و زندگی تازه‌ای برایشان رقم می‌خورد. سرنوشتی که در واقع سازدهنی برای آن‌ها رقم می‌‌زند …

خلاصه کتاب اکو: داستان مایک

قبل از طلوع آفتاب، مایک و ماوس پشت درشکه نشستند و از پرورشگاه خارج شدند. هر دو طرف جاده با دشت‌های وسیع ذرت پوشیده شده بود و فقط مزارع سرسبز و آسمان خاکستری رنگ دیده می‌شد. هوا خنکی دلچسبی داشت و صدای تلق تلق سم‌های اسب، خواب آور بود. برای دقایقی، هیچ کدامشان حرفی نزدند… کم کم هوا روشن شد… وقتی که دشت های ذرت به پایان رسید، دنیایی از چراگاه های وسیع جلوی رویشان بود. ماوس به پهلوی مایک زد و گفت: واقعا قشنگه. مایک در حالی که به پشت درشکه نگاه می‌کرد، گفت: هر جایی قشنگ تر از پرورشگاست. آن دو باهم

به دقت جعبه ها را زیر سایبان درشکه جا داده بودند. -توی اینا چی هست؟ -مثلا سرّیه! ولی من یه دفعه قبل اینکه پنی وِدِر بسته بندی رو تموم کنه، رفتم زیر زمین. کابینتا درشون باز بود و داشتن از زیادی کنسرو هلو و آلو و مربا می‌ترکیدن. حدس بزن اسمشون چی بود. روی شیشه ها برچسب زده بودن انجمن زنان مِتُدیست، زنایی که هر ماه از کلیسا میان رو دیدی؟ -همونایی که همش لبخند میزنن و سبد توی دستشونه. ماوس تایید کرد: اونا واسه ما یتیمای بدبخت کنسرو میارن، پنی وِدِر اسمشون رو عوض می‌کنه و می‌ فروشه و پولش رو می‌زنه به جیب. یه روز دیدم یکی از شیشه‌ ها

حفاظ درش کنده شده. واسه همین پرسیدم که برش دارم. به پنی وِدِر گفتم عمرا فروش نمیره و منم عاشق هلوام.‌ بهش گفتم شنیدم که خیلی منصفه. اونم گذاشت همه‌ش رو بخورم. -پس پنی وِدِر هم دل داره… -همه دارن. دل بعضیا رو سخت می‌شه به دست آورد یه چیزی که من یاد گرفتم اینه که اگه بخوای از آدم بزرگا چیزی یاد بگیری یا سوالی بپرسی، باید درست ازشون بخوای. یعنی باید درخواست کنی اصولا این روش جواب میده. شنیدی میگن با عسل بیشتر مگس جمع می‌کنی تا با سرکه؟ مامان بزرگ هزاران بار اینو گفته بود: یعنی اینکه اگه مهربون و مودب باشی میتونی به چیزای بیشتری برسی …

دانلود کتاب اکو: داستان مایک
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب اکو : داستان مایک
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها