کتاب مهمان توخالی
عنوان | کتاب مهمان توخالی |
نویسنده | ریکاردو پرییتو |
ژانر | نمایشنامه، ادبیات کلاسیک |
تعداد صفحه | 106 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب مهمان توخالی اثر ریکاردو پرییتو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان حول محور مهمانیای میچرخد که در آن شخصیتها با یکدیگر تعامل میکنند و هر یک از آنها بارهای عاطفی و تجربیات خاص خود را به همراه دارند. این تعاملات باعث میشود که خواننده به عمق احساسات و تفکرات شخصیتها پی ببرد و با چالشهای آنها همذاتپنداری کند. پرییتو با نثری ساده و در عین حال تأثیرگذار، موضوعاتی مانند عشق، دوستی، تنهایی و جستجوی معنا را به تصویر میکشد. این کتاب خواننده را به تفکر دربارهی روابط انسانی و اهمیت ارتباطات عاطفی دعوت میکند. در نهایت، «مهمان تو خالی» داستانی است که همزمان دلنشین و تأملبرانگیز است و پیامهای عمیقی درباره زندگی و روابط انسانی به همراه دارد …
خلاصه کتاب مهمان توخالی
کنش در همان محل جریان مییابد. خورخه و آنا، دوست دخترش در حال درس خواندن هستند. آنا با صدای بلند میخواند: ما با امواج دروغ محاصره شدهایم. میلیونها واژه ما را در بر گرفتهاند بدون آن که کوچکترین قصد معنارسانی داشته باشند. سکوت به سنگر روشنفکران محافظه کار یا حاشیه نشینان در بند تبدیل میشود و نتایج همه این چیزها آن است که ابراز عقیده دچار تورمی شدید شده است. (او را مینگرد.) چی شده؟ خورخه: هیچی. آنا: به من یکی نمیتونی دروغ بگی (او را نوازش میکند) یک ساعته داریم درس میخونیم هیچ فایدهای هم نکرده، هم غمگینی هم نگران چته تو، خورخه؟ خورخه: من چه بدونم. آنا: چرا میدونی.
خورخه: قضیه این یاروئه. تحملش نمیتونم بکنم، آنا دیگه نمیتونم تحملش کنم. آنا: این یارو چشه که این جورت کرده؟ خورخه: از موقعی که اینجا زندگی میکنه همه چی تحمل ناپذیر شده. آنا: اون فقط یه مستأجره. خورخه: مستأجر؟! دستور میده، توهین میکنه، حمله میکنه، زیاده خواهی میکنه، مغزشویی میکنه! اون وقت تو میگی مستاجر! آنا: خب واسه چی اجازه میدین این کارها رو بکنه؟ خورخه: واسه این که پول میده. آنا: همه مستأجرها پول میدن. خورخه: این به مورد ویژهست. آنا: نمیتونستی باهاش حرف بزنی و ازش بخوای حد خودشو بشناسه و بفهمه مالک خونه نیست؟ خورخه: هیچ وقت سر عقل نمیاد.
آنا: چرا این قدر بدبینی؟ خورخه: واسه این که خیلی پول داره. آنا: چقدر واسه اجاره پول میده؟ خورخه: بیست هزار پزو. آنا متحير: اوووه. خورخه: میدونی این معنیش چیه؟ بابام در ازای این مبلغ حاضره سر منو بالای دار هم بده! آنا: این حرفو نزن پدرت داره فداکاری میکنه تا همتون بهتر زندگی کنین. خورخه: ما بهتر زندگی نمیکنیم. آنا: از نظر مالی چرا. خورخه: اگه من و مامان واسهش مهم بودیم در مقابل بدرفتاری این یارو با ما سکوت نمیکرد. آنا: خودش هم حتماً معذبه. خورخه: اگر این جور بود ورقهاشو رو بازی میکرد. آنا: شاید این کارو بکنه. خورخه: نمیتونی تصور کنی به چه موجودی تبدیل شده وقتی از پول حرف میزنه چشمهاش …
- انتشار : 06/08/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403