کتاب نزاع شاهان
عنوان | کتاب نزاع شاهان (جلد دوم نغمه آتش و یخ) |
نویسنده | جورج آر. آر. مارتین |
ژانر | فانتزی، حماسی |
تعداد صفحه | 938 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود کتاب نزاع شاهان (جلد دوم نغمه آتش و یخ) اثر جورج آر. آر. مارتین به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دو رهبر بزرگ، لُرد ادارد استارک و رابرت باراثیون، که چندین سال توانستند قدرت خود را در دوره ای از صلحِ تحمیل شده، حفظ کنند، اکنون جانشان را به خاطر خیانت های اشراف و درباریان از دست داده اند. حالا، آشوب و هرج و مرج کل سرزمین پادشاهی را دربرگرفته چرا که مدعیان تخت آهنینِ پادشاهیِ هفت گانه، خود را آماده می کنند تا از طریق آشوب و جنگ، تکیه بر جایگاه قدرت بزنند. با آشکار شدن نشانه ای شوم در آسمان، شش گروه مختلف برای تصاحب سرزمینی چندپاره دست به قدرت نمایی زده اند …
خلاصه کتاب نزاع شاهان
برن سنگ سخت زیر پنجره را به راحتی ملافه و تشک پر ترجیح میداد. در تختخواب دیوارها فشار میآوردند و سقف بالای سرش سنگینی میکرد؛ در تختخواب، اتاق سلولش بود و وینترفل زندانش ولی خارج این پنجره دنیای وحشی هنوز دعوتش میکرد. نمیتوانست قدم بزند، بالا برود شکار کند یا با شمشیر چوبی مبارزه کند ولی هنوز میتوانست ببیند. دوست داشت پنجره ها را تماشا کند که با روشن شدن شمعها و آتشها پشت پنجرههای لوزی شکل برجها و تالارها شروع به درخشیدن میکردند و عاشق گوش دادن به آواز دایرولف ها زیر ستاره ها بود. اخيراً
زیاد خواب گرگها را میدید. موقع زوزه کشیدن دایرولف ها به خودش میگفت دارن با من حرف میزنند، برادر با برادر تقریباً منظورشان را میفهمید… نه کاملاً، نه واقعاً، بلکه تقریبا. انگار به زبانی میخواندند که برن زمانی می دانست اما فراموش کرده بود والدرها شاید از آنها بترسند اما استارک ها خون گرگ در رگ داشتند. تنه پیر گفته بود و اخطار داده بود هر چند تو بعضی ها غلیظ تر از بقیه است. زوزههای سامر کشیده و محزون بودند، پر از حسرت و غصه مال شکی داگ وحشیانه تر بودند صدایشان در حیاط و تالارها میپیچید، تا آنجا که کل قلعه به صدا در
میآمد و مثل این بود که گله بزرگی از دایر ولفها وینترفل را تسخیر کرده اند. یک گله به جای دو تای تنها.. دوتائی که زمانی شش بودند آنها هم دلشان برای خواهر برادرهایشان تنگ شده؟ آیا گری ویند و گوست را صدا میزنند نایمریا و روح لیدی را دعوت میکنند؟ میخواهند که آنها به خانه برگردند و دوباره با هم یک گله شوند؟ وقتی برن از سر رو در یک کسل علت زوزهها را پرسید جواب شنید کی میتونه ذهن به گرگ رو بخونه؟ مادر برن در غیاب خودش او را حاکم قلعه گماشته بود و وظایفش فرصت برای سوالات بی مورد باقی نمیگذاشت. فارلن که مربی سگها بود و …
- انتشار : 13/05/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403