کتاب شکست ناپذیر
عنوان | کتاب شکست ناپذیر |
نویسنده | ارنست میلر همینگوی |
ژانر | زندگینامه، داستان کوتاه، داستان خارجی |
تعداد صفحه | 196 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب شکست ناپذیر اثر ارنست میلر همینگوی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
مانوئل گارسیا گاو بازیست که اخیرا از بیمارستان مرخص شده و به دنبال کار میگردد، او با این که پیر و از کار افتاده است باز هم دست از تلاش بر نمیدارد و باور ندارد که باید شغلی جز گاوبازی را برای خود برگزیند …
خلاصه کتاب شکست ناپذیر
چراغ های صحنه روشن شد. زوریتو: تا تو بچه ها را جمع کنی من سوار یکی از اسبها میشوم. پشت سر آن ها صدای زنگلوله قاطر شنیده شد که میرفت تا در میدان به گاو کشته شده، بسته شود. اعضا کوآدرلا که نمایش مضحک را از آنسوی مانعها نظاره میکردند به صورت گروهی در زیر چراغ میدان ایستاده و مشغول صحبت بودند یک جوان خوش سیما در لباسی به رنگ نقرهای و نارنجی لبخند زنان به مانوئل نزدیک شد و در حالی که دستش را جلو آورد گفت: من هرناندزه هستم. مانوئل دست او را فشرد. هرناندز: امشب
چیزی جز فیلها معمولی نیستند. مانوئل: آن ها گاو هایی بزرگ با شاخهایی دراز هستند. هرناندز: بدترین قسمت نصیبت شده. مانوئل: مسئله ای نیست، هرچه بزرگتر باشند گوشت بیشتری برای فقرا بدست میآید. هرناندز لبخند زنان میگوید: امشب بچه های خوبی داریم. هرناندز سرحال بود او تا بحال دوبار در نمایش شبانه شرکت کرده و برای خود هوادارانی یافته بود. از اینکه نمایش به زودی آغاز میشد، بسیار راضی به نظر میرسید. مانوئل: پیکادرها کجا هستند؟ هرناندز: آنها در آغل هستند و سراینکه چه کسی بهترین اسب
را بردارد مشغول جرو بحث هستند قاطر با عجله از میان در میگذرد، شلاق ها در هوا زوزه میکشند و با طنین زنگوله گاو جوان شیاری بر زمین ایجاد میکند. به محض اینکه گاو از میان در بگذرد آنها آماده انجام کار خود میشوند. مانوئل و هرناندز پیشاپیش همه و جوان ترها در حالیکه شنل های سنگینشان روی بازوها پیچ خورده بود در عقب ایستاده بودند در نیمه تاریک آغل چهار پیکادر در لباس های سیاه سوار بر اسبهای خود، در حالیکه نیزه های نیز خود را آماده نگهداشته بودند منتظر شروع مبارزه بودند. یکی از پیکادرها …
- انتشار : 09/10/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403