کتاب زن شکارچی شب: محاسبه
عنوان | کتاب زن شکارچی شب: محاسبه |
نویسنده | جی فراست |
ژانر | فانتزی، عاشقانه، رازآلود، ترسناک، هیجانی، خون آشامی |
تعداد صفحه | 44 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب زن شکارچی شب: محاسبه اثر جی فراست به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
در ابتدای داستان میبینیم که راهنمای یک تور توریستی در مورد قصر لالوریها حرف میزند، اینکه در نیمههای قرن هجدهم تعداد زیادی از بردهها توسط لوییس لالوری و همسرش دلفاین شکنجه و خورده شدند، که در ادامه داستان میفهمیم که لوییس و دلفاین غولهایی هستند که در زمان حاضر دوباره به نیواورلئان برگشتند و در حال کشتارند اما بونس که یه خون آشام هست و …
خلاصه کتاب زن شکارچی شب: محاسبه
آفتاب عصرگاهی روی مهرههای بیشماری که مردم دور گردنشان آویخته بودند میتابید خیابانها هنوز کاملا متراکم نشده بودند. بیشتر مردم قبل از هوا تاریک شود بیرون میآمدند. بونس از این که در این وقت از روز یک خون آشام میتوانست نزدیکش باشد سرگرم میشد، اما انسانهایی هم بودند که اجازه داده داده بودند زیاده رویشان از شب قبل آنها را تا تاریکی هوا در تخت خواب به دام بیندازد. تنها مزیت بونس برای بیرون بودن در نور خورشید پنهان شدن در میان سایهها بود. او آن طور که فیلمها به طرزی مضحک اعا میکردند، اگر نور خورشید به او میتابید آتش نمیگرفت اما یک ساعت ماندن در نور خورشید برای یک خون آشام مساوی یک روز تمام در ساحل بیرون
بودن برای یک انسان زال بود. او تقریبا فورا شفا مییافت اما استفاده قدرتش روی چیزی کم اهمیت مثل آفتاب سوختگی معنایی نداشت. بونس قبلا طول محل را پیموده و بازگشته بود و تفاوتهای آن از آخرین باری که آنجا بود را بررسی کرده بود. سه سال قبل؟ نه، چهار سال بود زیرا او در جشن هزاره جدید در اینجا شرکت کرده بود. سالها در یک چشم به هم زدن گذشته بودند. ده سال قبل بود که او پاهایش را بر لندن گذاشته بود. بونس تصمیم گرفت من لالوریها رو میکشم و ردگیری هنسی و آدمای بدبخت دیگهای که اون باهاشون درگیر شده رو تموم میکنم و میرم خونه. زمان زیادی گذشته من بیشتر شبیه یه آمریکایی به نظر میرسم تا یه انگلیسی. خانه قدیمی لالوریها تنها دو
بلوک پایینتر بود، حتی در روشنایی روز سایههایی بودند که اطراف میچرخیدند. بقایای ارواح هر روح ذی شعوری که آنجا مرده بود از خانه دوری میکرد و بونس نمیتوانست آنها را سرزنش کند. شبها انرژیای قدیمی و ناامیدکننده از گذشته خانه در آن میخزید. این تصادفی نبود که خانه در صد و هفتاد سال قبل بارها دست به دست شده بود. اکنون آنجا خالی بود و به فروش میرسید، انسانها قادر نبودند حضور ارواح را ببینند اما میتوانستند آنها را حس کنند. و به نظر میرسید دلفاین لالوری هنوز به خانه متصل است چه دلیلی دیگر بود که او یکی از قربانیش را در یک تور و درست از جلوی خانه انتخاب کند؟ آیا به همین دلیل بود که لالوریها با وجود خطر خشم ماری …
- انتشار : 29/11/1403
- به روز رسانی : 29/11/1403