دانلود رمان چیدا نوشته نویسنده اسکندری pdf بدون سانسور
عنوان اثر: چیدا
پدید آورنده: اسکندری 
زبان نگارش: فارسی
سال نخستین انتشار: مهر 1404
شمارگان صفحات : 2865
معرفی رمان چیدا
چیدا دختری که مادر خود را در سن پنج سالگی از دست داده حالا در سن نوزده سالگی زمانی که دلداده ی عمو زاده ی خود است،متوجه می شود مرگ مادر به سبب خیانت پدر بوده و با فاصله ب کمی خیانت نامزد خود را هم می فهمید…
خلاصه رمان چیدا
اوه، فهیم جون چیتان پیتان کردی که..! فرخ قربون اون جوراب طوسی و مینی ژوپ گلدارت بشه داریوش خان داره میاد؟خبريه!؟
-د آخه بچه پرو پیراهن تن من نه مینی ژوپ ،تو چرا سرت تو پر و پاچهی منه اخه؟! پاشو برو دنبال مادرت بیاد کم کم همه پیداشون میشه این بچه قرار همراه داریوش بیاد یعنی به اقاجونت گفتم اینبار بی كیومرث نیاد دیگه توان دوری ندارم دلم داره میترکه،یهو چی شد خدا زندگیمون اینجوری پاشید هر کدوم از جگر گوشه هام یه کنج دنیا ..!
چشم فهیم بانو تو خودت و ناراحت نکن د اخه قربون اون سر انگشتایی سرخ حناییت. انگشت سرخ حنایی میگوید و نمیداد چه داغی را در دل پیرزن تازه میکند! او را میبرد به روزهای که عزیزترینش باشیطنت بر گونه اش بوسه میکاشت و با خنده میگفت قربون سر انگشت حناییت برم ..احنا واسه چی اخه رنگ ثابت بیا برات هر روز یه لاک با طرح و رنگ جدید بزارم ..!! د پاشو انقد چش چرون نباش!
کمر خمیده ی فهیمهی همیشه استوار یادآور روزهای تلخ گذشته اس از پشت سر هم میتونه چشم های به آب نشسته این خان جون به ظاهر خشک و بد اخلاق و ببینه و غم این سالها رو بخونه..!
به راستی چی شد اون خونه اون همه سرخوشی حتی فکرشم نمیکرد حتی توی خواب که آن خانواده این طور متلاشی بشه و تو این سه سال اون همه عشق ، رفاقت، دوستی، علاقه همه خاکستر بشه ..!
از پای حوض محبوب خان جون و رفقای بچگی که شاهد اتفاقات تلخ و شیرین با سینه ی درد گرفته بلند میشه ..! با خود واگویه میکنه دلم براتون تنگ شده زر گیسوی بی معرفت،راهی بیرون خونه میشه درب ماشین باز میکنه اما قبل نشستن پشت فرمون دست روی سقف ماشین میزاره ، برمیگرده به در خونه باغ نگاه میکنه صدای خندههای زر گیسویش در گوشش زنگ میخوره..!
 
خیلی یک رمان خوب و عالی معلوم میشود انشاالله وقتی که بخوانمش هم عالی باشد ممنون از نویسنده اش