رمان داغ گناه نویسنده فریده نجفی
رمان داغ گناه نویسنده فریده نجفی رمان داغ گناه نویسنده فریده نجفی

رمان داغ گناه نویسنده فریده نجفی

دانلود با لینک مستقیم 0 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان داغ گناه
نویسنده
فریده نجفی
ژانر
عاشقانه، اجتماعی، اربابی
ملیت
ایرانی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
460 صفحه
اگر نویسنده یا مالک 'رمان داغ گناه نویسنده فریده نجفی' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

رمان داغ گناه اثر فریده نجفی؛ روایتی از عشق، گناه و سرنوشت

رمان داغ گناه، اثر شاخص و خواندنی فریده نجفی، یکی از تازه‌ترین آثار داستانی فارسی است که با نثری روان و خلق شخصیت‌های ماندگار، مخاطبان را به دنیای پرفرازونشیب زندگی ثریا می‌برد.

شناسنامه اثر

عنوان اثر: داغ گناه

پدیدآورنده: فریده نجفی

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: آبان ۱۴۰۴

تعداد صفحات: ۴۶۰ صفحه

معرفی رمان داغ گناه فریده نجفی

رمان «داغ گناه» اثر فریده نجفی روایتگر سرگذشت دختری روستایی به نام ثریا است که زندگی‌اش با ورود به خانه اربابی شهری دگرگون می‌شود. نویسنده با مهارت تمام، چرخه‌ی تکراری گناه و پیامدهای آن را در سه نسل به تصویر می‌کشد. ثریا که برای خدمتکاری به این خانه آمده، به تدریج با ارباب خانه - که همسری نازا دارد - رابطه‌ای پیچیده پیدا می‌کند. حاصل این رابطه نامشروع، تولد پسری به نام ابراهیم است که نقطه آغاز چرخه‌ جدیدی از ماجراها می‌شود.

خلاصه داستان رمان داغ گناه

صحنه‌های ابتدایی رمان داغ گناه با توصیفی چنان جاندار آغاز می‌شود که خواننده را بی‌درنگ در فضای داستان غرق می‌کند: گام‌های لرزان ثریا در راهروی عمارتی باشکوه که باد پاییزی برگ‌های طلایی را به رقص درآورده است. نویسنده با مهارت، حس دلهره و انتظار را با توصیف خش‌خش برگ‌ها زیر پا و سایه‌های دراز درختان سربه‌فلک‌کشیده به خواننده منتقل می‌کند.

ثریا در این مسیر پرابهام، لحظه‌ای در تردید فرو می‌رود: "اگر ساکنان این خانه نیّتی شوم داشته باشند؟" اما نیروی ناشناخته‌ای او را به پیش می‌راند. برخورد ناگهانی میوه کاج با سرش، نمادی از شوک‌های پیش‌رو در زندگی این شخصیت است. دیالوگ درونی او ("مهتاب! اینقدر به بدبیاری فکر نکن") نشانگر جدال درونی شخصیتی است که ناخواسته وارد گردابی از رویدادها شده است.

اوج این صحنه با ظهور ناگهانی مردی کوچک‌اندام و تیره‌رو بر روی ایوان عمارت به نقطه عطف می‌رسد. پرسش آمرانه‌ی او ("سرکار خانم، برای آگهی تشریف آورده‌اید؟") همچون دریچه‌ای به دنیای پیچیده‌ای است که ثریا از این لحظه به بعد در آن گام خواهد نهاد.

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
صادق هدایت