رمان دلم تنگته
رمان دلم تنگته رمان دلم تنگته

رمان دلم تنگته

دانلود با لینک مستقیم 10 3
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان دلم تنگته
نویسنده
ملودی
ژانر
عاشقانه
ملیت
ایرانی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
663 صفحه
سایر آثار
اگر نویسنده یا مالک 'رمان دلم تنگته' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود رمان دلم تنگته نوشته نویسنده ملودی pdf بدون سانسور

عنوان اثر: دلم تنگته

پدید آورنده: ملودی

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: شهریور 1404

شمارگان صفحات : 663

معرفی رمان دلم تنگته

ترمه دختری که خانواده نابسامانی دارد و مادرش بدلیل هرزگی پدرش قصد جدایی دارد.ترمه از خانه فرار میکند و در پارک با پسری به اسم فرید آشنا میشود و....

خلاصه رمان دلم تنگته

ذهنم را از معادله‌های شیمی پاک می‌کنم. ریه‌هایم را از هوای پاییزی آبان ماه پر می‌کنم. آهی می‌کشم و بی‌حال سرم را روی نیمکت چوبی می‌گذارم. صدای الناز مرا وادار به بلند شدن می‌کند. صورتم را به طرفش می‌گیرم و با خشم نگاهش می‌کنم.
«ترمه، نمی‌خواستی بریم بیرون؟ زنگ تفریح داره تموم می‌شه. بازم مث عاشقا رفتی تو لاک خودت؟»
تلخندی می‌زنم و با کلافه‌گی کتاب شیمی را می‌بندم.
«به من چه که هلیوم یه گاز نجیبه و میل به ترکیب نداره؟ به من چه که سرعت واکنش کدوم ترکیب‌ها بیشتره؟ به من چه که کدوم واکنش گرماگیره و کدوم گرماده؟ خستم الناز. خسته!»
کتاب شیمی را در کیفم می‌گذارم و از جابم بلند می‌شوم و غرغرکنان از کلاس بیرون می‌روم.

الناز به سرعت به دنبالم می‌آید و آستینم را می‌گیرد.
«کجا می‌ری ترمه؟ صبر کن! بازم دیوانه شدی؟»
سرم را برمی‌گردانم و باز هم با خشم نگاهش می‌کنم.
«به من حق بده دیوانه بشم!»
پله‌ها را دو تا یکی پایین می‌روم، طوری که از نصیحت‌های الناز در امان بمانم. به آب‌خوری مدرسه می‌روم. چند مشت آب به صورتم می‌زنم. نفس عمیقی می‌کشم و به کنج حیاط می‌روم. روی صندلی سیمانی حیاط می‌نشینم. دلم می‌خواهد راهی برای نجات پیدا کنم، راهی برای رهایی از این زندگی نکبت‌بار.

الناز به سمت‌م می‌آید و باز باید به کنجکاوی‌های لعنتی‌اش جواب بدهم. کنارم می‌نشیند و به چهره‌ی مضطرب و بی‌حال من خیره می‌شود. پُفی می‌کشم و با کلافه‌گی می‌گویم:
«حرفت رو بزن.»
«باز هم چیزی شده ترمه؟»
پوزخندی می‌زنم و مردمک چشمانم را به آسمان آبی می‌دوزم.
«مثل همیشه. کله‌شقی‌های پدرم، لجبازی‌های مادرم. من هم مانده‌ام وسط این دو تا.»
ابروهای پهن و تمیزش را به هم نزدیک می‌کند.
«هنوز دست از سر اون کاراش برنداشته؟»

باکس دانلود

دسترسی به دانلود با خرید تکی یا خرید اشتراک ویژه امکان پذیر است

خرید تکی و دانلود 0 تومان
خرید اشتراک ویژه و دانلود

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دیوان حافظ