رمان لاینحل مهدیه افشار

عنوانرمان لاینحل
نویسندهمهدیه افشار
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه505
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک
رمان لاینحل
رمان لاینحل
رمان لاینحل

دانلود رمان لاینحل اثر مهدیه افشار به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

در این ساعت با ما باشید با زندگی بارمان بوکسور و فایتر 32 ساله و خود ساخته ای است که ناخواسته عاشق دختر کم سن و سال حاج ستار طباطبائی، معتمد بازار و محل میشه، او برای به دست آوردنش هرکاری می کنه، حتی بی آبرو کردن تلناز 19 ساله ای که تازه نامزد کرده …

خلاصه رمان لاینحل

پشت میز آرایش اتاقم نشسته و زل زده بودم به عروسی که موهای بافته شده اش، سلیقه ی نامزد سابقش بود … حتی لباس صورتی روشنش، هدیه ی همان مرد بود! آرایش ساده و رژ کمرنگش به عروس ها نمی خورد و دل خونش، از چشم های بی فروغ و اشکی اش کامل پیدا بود! به عروسی زل زده بودم که باورم نمی شد آنقدر احمق و بیچاره باشد … عروسی که توی دلم برایش آرزوی خوشبختی می کردم و می دانستم که این آرزو را به گور خواهد برد!

بی توجه به هیاهوی بیرون اتاق، هر از گاهی نگاهم را از آینه می گرفتم و به صفحه ی چت بارمان نگاه می کردم؛ شاید آن بالا جمله ی مزخرف در حال تایپ، نمایان شود … از بین همهمه ی بیرون، صدای پدرم را تشخیص می دادم که با خانواده ی داماد، سر تعداد سکه های مهریه ام باهم بحث می کردند! چه دل خوشی داشتند!

نمی دانستند عروس نگون بخت، غمبرک زده جلوی آینه با خاطرات نامزدی که هیچ وقت رسمی نشد، بازی می کند! بافت موهای بالی سرم، باعث سنگینی سرم شده بود … دوست داشتم همه ی بافت های لعنتی را باز کنم، تمام موهایی که بارمان عاشقشان بود را از ته ببرم و پرتشان کنم توی سطل زباله، جایی که لایقش بودند! عاشق خودم هم بود و من مناسب ترین گزینه برای دور ریخته شدن بودم. برای بار هزارم پیام هام را خواندم و تیک دوم آبی رنگی که آن گوشه خورده بود قلبم را به درد آورد …

دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است

دیدگاه کاربران درباره رمان لاینحل مهدیه افشار
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها