کتاب لویاتان

عنوانکتاب لویاتان
نویسندهتوماس هابز
ژانرفلسفی، سیاسی
تعداد صفحه561
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک
کتاب لویاتان

دانلود کتاب لویاتان نوشته نویسنده توماس هابز pdf بدون سانسور

عنوان اثر: لویاتان

پدید آورنده: توماس هابز

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: مرداد 1404

شمارگان صفحات : 561

معرفی کتاب لویاتان

خوشیِ ناشی از تصوری که آدمی از قدرت و توانایی خود دارد همان «سرور ذهنی» است که «افتخار» خوانده می‌شود که اگر مبتنی بر تجربه‌ی آدمی از اعمال پیشین خودش باشد، با «اعتماد به نفس» یکسان است. امّا اگر مبتنی بر چاپلوسی دیگران درباره‌ی آدمی باشد، یا تنها به خاطر لذت بردن از نتایج آن به‌ وسیله‌ی خود آدمی تصور گردد «فخر کاذب» یا «خودپسندی» خوانده می‌شود.
و این نام به‌ درستی به‌کار رفته است؛ زیرا اعتماد به نفس واقعی موجد کوشش است، درحالیکه تصور واهیِ قدرت چنین نیست و بنابراین به حق، کاذب خوانده شده است.

خلاصه کتاب فلسفی سیاسی لویاتان

چرا در نیمه دوم سده بیستم باز هم ما آثارها بز را که سه قرن پیش نوشته شده اند، می خوانیم؟ چرا آثار وی جاذبه ای همیشگی دارد؟ و یا شاید باید پرسید که چرا آثار هابز هر چند یکبار جاذبه پیدا می کند؛ زیرا در زمانه ما علاقه به آنها بسیار گسترش پیدا کرده است. بر سر انسان سده بیستم چه آمده است که وی را بیش از انسانهای سه قرن گذشته به هابز نزدیک ساخته است؟ وقتی پرسش بدین شیوه پیش نهاده شود برخی پاسخها بی درنگ به ذهن می آیند مسائل مربوط به قدرت دغدغه جهان امروز ما را تشکیل میدهند و هابز نیز تحلیلگر قدرت بود. ما نه تنها خواهان فهم و تصرف قدرت هستیم بلکه میخواهیم آن را با حق مهار کنیم؛ هابز نیز چنین هدفی داشت. وی به شیوه ای روشن تر از هر اندیشمند دیگری پس از ماکیاولی و نیز به شکلی سامانمند تر از هر کوشش دیگری در این زمینه پیش یا پس از او ویژگیهای درونی قدرت را آشکار ساخته است.

با این حال هابز بر حقوق طبیعی و برابر انسانها پای میفشرد و میکوشید تا به منظور دستیابی به نظریه ای درباره حق و اطاعت و نیز قدرت آن دو یعنی قدرت و حقوق را به هم پیوند دهد. افزون بر این صلح دغدغه اصلی هابز بود همچنانکه به دغدغه عمده امروز ما نیز تبدیل شده است. البته هابز چندان به جنگ میان ملتها نمیاندیشید بلکه جنگ داخلی دغدغه اصلی وی به شمار می رفت؛ به نظر او پرهیز از جنگ داخلی هدف اصلی دانش سیاسی است. «سودمندی فلسفه اخلاق و سیاست را باید نه بر حسب آسایشی که به واسطهٔ دانستن چنان دانشهایی حاصل ما می شود بلکه بر حسب مصیبتهایی بسنجیم که بدون آگاهی از آن دانش ها بر سر ما می آید. و البته، همه مصیبتهایی که ممکن است از طریق کوشش آدمی مرتفع شوند از جنگ و به ویژه از جنگ داخلی بر می خیزند، زیرا جنگ داخلی سرچشمهٔ کشت و کشتار تنهایی و انزوا و از دست رفتن همه چیز است. . گرچه امروزه ما باید بیش از انسانهای سده هفدهم از جنگ میان ملتها بترسیم لیکن باز هم باید به دلایل روشنی از جنگهای داخلی و خطرات آن در هر جا که رخ نمایند نگران و بیمناک باشیم. نسل امروز معنا و مفهوم جنگ و صلح را از اغلب نسلهای سه قرنی که از دوران هابز می گذرد بهتر در می یابد. پس بدین دلیل امروزه به هابز باز میگردیم که وی را تحلیل گر تيز بين قدرت و صلح می یابیم.

به علاوه وقتی دریابیم که هابز مجموعۀ نظرات سیاسی خویش را علم مستقلی می دانست، علاقه ما افزون میگردد وی مطمئن بود که سیاست را میتوان به صورت علم درآورد و بر این باور بود که خود این کار را انجام داده و نخستین کسی بوده است که چنین کرده است ادعاهای هابز بلند پروازانه و جسارت آمیز بود. وی از قواعد شبهه ناپذیر و دانش راستین انصاف و عدالت» ، و نیز از تکالیف فرمانروایان و اتباع به عنوان «علمی» سخن میگفت که … مبتنی بر اصول یقینی و روشنی است » و همچنین از شیوه تبدیل و تحویل [سیاست] به اصول و قواعد و شبهه ناپذیری عقل » سخن به میان می آورد.

به علاوه هابز به جایگاه خود به عنوان بنیانگذار چنین فلسفه علم سیاست جدید با فروتنی نمی نگریست پس فلسفۀ طبیعت شاخۀ جوانی است؛ اما فلسفه جامعه باز هم جوان تــر است و عمر آن با رسالهٔ خود من با عنوان شهروند آغاز میشود و من این سخن را با برافروختگی می گویم تا انتقاد کنندگان بر من بدانند که سخنانشان بر من تأثیری نگذاشته است. » به علاوه تنها ادعاهای وی جسورانه نبود بلکه علم مورد نظرش نیز بلند پروازانه بود؛ چنانکه خواهیم دید هابز به راستی روح علم جدیدی را که در آن زمان فهم آدمیان از جهان طبیعت را دگرگون می ساخت، فراچنگ آورده بود. این همان روح اندیشۀ گالیله بود که در آن بر پایه فرضیات جسورانه و استنتاجات بسیار عقلانی و مستدل گزاره هایی برای تبیین پدیدههای مورد نظر جستجو می شد. سده بیستم تنها عصر علم نیست؛ میتوان هر یک از سه سدۀ پیشین را نیز چنین توصیف کرد؛ بلکه سده بیستم عصری است که در آن علم به خداوندی بدل شده است که باید موضوع پرستش، ترس و هراس و التجا و توسل قرار گیرد میبینیم که علم ممکن است ما را به نابودی بکشاند و با این حال برای رفع خطر نابودی به علم بیشتر روی می آوریم به منظور پیشگیری از گسترش دانش کاربردی پرتاب موشکها در جستجوی دانش کاربردی سیاست هستیم. شور و اشتیاق برای علم سیاست هیچگاه به اندازه امروز گسترش نیافته است و این خود بی دلیل نیست. اما دانش سیاست اشکال بیهوده و عبثی یافته و ما را به درون باتلاقی از مطالعات تجربی و «فارغ از ارزشگذاری» رهنمون گشته است که در رفع مهمترین دغدغه ها و نگرانیهای ما چندان راهگشا و سودمند نبوده اند.

اما هابز در مقیاس وسیع تری عمل میکرد که متناسب با نیازهای ما است؛ وی مهابایی نداشت که «انصاف و عدالت را محور علم سیاست خود سازد. بنابراین، می توان در نوشته های او طعم واقعیتی را چشید که در بسیاری از نوشته های امروز یافت نمیشود در نوشته های او علم سیاستی را باز مییابیم که قطع نظر از نارساییهایش که بسیار کمتر از آن است که معمولاً تصور می رود)، به اعماق موضوع راه می یابد.

پس می توان گفت که سده بیستم از سه لحاظ ما را به شناخت قدر و ارزش واقعی اندیشه ها بز نزدیک تر ساخته است و آن . سه عبارتند از قدرت، صلح و دانش سدهٔ حاضر ما را بر آن داشته تا به موضوع بحث او یعنی روابط قدرتِ ضروری ممکن و مطلوب در بین آدمیان؛ و نیز به فرجام اندیشه اش یعنی یافتن راهی به سوی صلح و «زندگی آسوده و سرانجام به روش کار وی یعنی روش علمی علاقه تازه ای پیدا کنیم.

شاید چنین بنماید که آنچه گفته شد در توجیه تجدید شهرتها بز در عصر ما کافی باشد. صرف توانایی ذهن و قدرت اندیشه و نوشته های هابز اعتبار دعاوی وی را تقویت میکند. اما جز آنچه گفته شد، مطالب دیگری نیز هست. ما امروزه در جامعه بازاری به سر میبریم رفتار و ارزشهای ما به طور مستقیم یا غیر مستقیم عمدتاً به واسطه مقتضیات بازار شکل گرفته است. ما انسانهایی بورژوایی هستیم . انسان هایی هم که هابز توصیف و تحلیل میکرد چنین بودند البته نمیتوان به یقین گفت که تا چه اندازه او خود از این امر آگاه بود؛ گاه آگاه بود و گاه نبود همۀ خوانندگان آثار وی نیز در سده بیستم به این نکته توجه ندارند هر چند وقتی روی این بعد انگشت گذاشته شود روشن تر و آشکارتر میگردد.

اما چنانکه در ادامه این مقدمه به طور کلی خواهیم گفت می توان بر این ادعا تأکید کرد که همین نکته دلیل اصلی اهمیت ها بز برای دوران ما به شمار میآید روش علمی،هابز، وی را وا می داشت تا الگویی از انسان و جامعه بنا کند و الگوهایی که وی براساس آن روش بنا کرد، الگوهایی بورژوایی بودند. از آنجا که پیکره اصلی دانشها بز با استنتاج از این الگوها تولید شده، دانش او نیز، دانشی درباره جامعه بورژوایی است و این دانش با یکی دو اصلاح به دانش بسیار کاملی تبدیل می شود: اصلاحات مورد نظر تنها به این دلیل لازم می آیند که هابز از درج یکی دو ویژگی جامعه بورژوایی بازاری که اهمیت شان بعدها آشکار شد، قصور نمود.

ما بحث خود را با توصیف هابز به عنوان تحلیلگر قدرت و صلح آغاز کردیم و اضافه نمودیم که وی تحلیل گری علمی بود اینک میگوییم که وی به تحلیل علمی قدرت و صلح بورژوایی علاقه داشت. به این دلیل ممکن است و سوسه شویم تا قوت و ضعف دانش او را تنها از این حیث ارزیابی کنیم یعنی دربارۀ وی تنها بر حسب درستی نظریه اش به عنوان تحلیلگر جامعه بورژوایی داوری نماییم. در چنین ارزیابی و برداشتی قوتها بز را میتوان در نگاه بسیار نافذ وی به انسان و جامعه بورژوایی یافت اما البته چنین مبنایی برای داوری بسیار تنگ و محدود است.

در جهان امروز که دولتهای بورژوایی با چالشهای فزاینده ای روبرو گشته اند نمیتوان انتظار داشت که دانش جامعه و سیاست ،بورژوایی هر قدر هم پخته ،باشد راهنماییهای درستی به دست ما دهد. بازی روزگار چنین است که ما دقیقاً در زمانی در آغاز راهی قرار گرفته ایم تا قدر و ارزش واقعی علم سیاست هابز را دریابیم که کاربرد آن علم هر چند محدودتر میشود. با این حال هنوز می توان از هابز مطالب بسیاری فرا گرفت حتی میتوانیم با بررسی دقیق دانش او در شرایط جدید دریابیم که چرا امروزه جامعه بورژوایی تا بدین پایه با چالش روبرو گشته است.

زندگی، زمانه و نفوذ فکری هابز

هابز در سال ۱۵۸۸ زاده شد و نود و یک سال عمر کرد عمر دراز وی تا اندازه ای نتیجه مراقبتی بود که در حفظ سلامت سیاسی خود معمول می.داشت وی خود را انسانی ترسو توصیف میکرد؛ دست کم وی به منظور پرهیز از تندبادهای سیاسی که مخاطره آمیز به نظر می رسیدند، احتیاط بسیار و مهارت قابل ملاحظه ای از خود نشان میداد در روزگار وی از این گونه تندبادهای سیاسی بسیار بود. دوران حیات فعال یعنی دوران نویسندگی وی عصر سلطنت چارلز اول، جنگهای داخلی تشکیل دولت متحده در عصر انقلاب و دولت سرپرستی به رهبری کرامول] و نیز بازگشت خاندان استوارت به سلطنت را در بر می گرفت چنین دورانی برای کسی که عقاید سیاسی روشنی داشت و می خواست نظرات خود را برای عموم مطرح کند روزگار بی دردسری نبود. اگر هابز واقعاً ترسو می بود از تصمیم خود به انتشار عقایدش سر باز می زد زیرا طبعاً می دانست که چنان عقایدی شاه و پارلمان را خوش نمی آید.

دیدگاه کاربران درباره کتاب لویاتان
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها