رمان آخرین پر سیمرغ

رمان آخرین پر سیمرغ 1
عنوانرمان آخرین پر سیمرغ
نویسندهدریا دلنواز
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه2374
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رایگان رمان آخرین پر سیمرغ اثر دریا دلنواز

دانلود رمان آخرین پر سیمرغ اثر دریا دلنواز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

نجوای بیست و چند سال دارد و دو سال می‌شود که مادر شده ولی از لحاظ روحی تنهاست، او تمام سعی خود را می‌کند تا به گذشته فکر نکند و به خاطر فرزنداش، مقابل تمام اتفاق‌های ناخوشایند زندگی خود بایستد! این تلاش و مقاوم بودن تا زمانی موًثر است که کسی که سال های دور نقشی در قلبش داشته برمی‌گردد و …

خلاصه رمان آخرین پر سیمرغ

موهای روشن غزل رو براش بافتم و از جلوی آیینه یکی از عطرهامو برداشت. -اون سنگینه از دستت میفته… بذار سر جاش. از توی آیینه لبخندی بهم تحویل داد و صدایی درآورد تا دلمو نرم کنه، دوباره شیشه عطر و بلند کرد و مجبور شدم از تخت پایین بیام. یکم براش عطر شدم و با نگاهش، بهم فهموند که چشم انتظاره رژ لبه! -می‌خواییم بریم خونه‌ی آقا جون، اگر ببینه رژ زدی ناراحت میشه نمیشه؟ لب‌هاشو غنچه کرد و به میزی که لوازم آرایشم‌ و روش چیده بودم نگاه کرد. -خودت می‌دونی آقاجون دوست نداره حالا اگر تو دلت می خواد می‌زنم. رژ لبو برداشت و تا نزدیک صورتش بردم قدمی

به عقب برداشت. -نمی‌خوای؟ “نه” غلیظ و پر حرصی گفت و باعث شد بزنم زیر خنده. -چرا قهر می‌کنی، من که میگم بزن، اگر آقاجونم چیزی گفت بگو دوست داشتم! جیغی کشید و با یک دست بلندش کردم و روی تخت انداختمش… جیغ های بنفشش که میون خنده هام اتاقو پر کرده بود، برام دلنشین بود. شیطنت هایی که می‌دونستم داره اما بروزش نمیده و با این جیغ و مو کشیدن هاش، جلوی خنده هاشو می‌گیره. -اگر به آقاجونم نگفتم موهامو کشیدی، نیگا کن لای انگشت‌ های کوچیکتو پر از موهای مامانه. پایین تخت نشسته بودمو سرم روی پاش بود که مشت دستشو باز کرد و به موهایی که لای

دستش بود نگاه کرد. -ریخت! خوبی مهمونی‌های آقاجون و مادرم این بود که اجازه نمی‌دادند مهمون دست به سیاه و سفید بزنه. -نجوا پاشو این ظرفارو جمع کن. با صدای نگار، لبخندی که روی لب داشتم، پاک شد. -من چرا؟ من خسته ام … چادر توخونه اشو جلوتر کشیدو قیافه‌ای برام اومد. -تو از بچگی خسته بودی… نا نداشتی حرف بزنی… به زورم که راه می‌رفتی اون وقت ما به این غزل بیچاره پیله می‌کنیم که دو کلوم حرف به دهن مبارکش بیاره. وقتی مادرش تویی از بچه دیگه چه توقعی باید داشت؟ خیارو محکم گاز زدم و با عجله بلند شدم، چادرمو از سرم انداخت. -حاج خانوم، یادم نمیاد که …

دانلود رمان آخرین پر سیمرغ
7.96 مگابایت
PDF
دسته بندی : رمان عاشقانه
نویسنده : دریا دلنواز
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان آخرین پر سیمرغ هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان آخرین پر سیمرغ

لطفا پس از مطالعه رمان آخرین پر سیمرغ نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
گلی
5 ماه قبل

موضوع خوب بود ولی خیلی داستان از این سمت به اون سمت پرش داره که واقعا دلزده می‌کنه خواننده رو…. پیوستگی جملات و اتفاقات داستان می‌تونه این مدل رمان‌ها رو جذاب‌تر کنه!

الهه
5 ماه قبل

جملات پیوستگی خوبی نداشتن
داستان بد نبود
نمی‌دونم شاید هم، مشکل در تایپ و ویرایش بوده باشه

مهسا
5 ماه قبل

سلام خسته نباشید
رمان خوبی بود فقط بعضی وقتا یه پرش موقعیتی داشت که ادم گیج میشد
اما در کل رمان خوبی بود با موضوع متفاوتی در کل بعد از مدت ها یه رمان خوب خوندم
تشکر

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک