رمان آوای درنا
عنوان | رمان آوای درنا |
نویسنده | زینب ایلخانی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1880 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان آوای درنا اثر زینب ایلخانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه جدید با ویرایش مجدد و لینک مستقیم رایگان
نورا که برعکس بقیه دخترها ماماتی است و وابستگی زیادی به مادرش دارد بخاطر ازدواج مجدد پدرش شاهد غصه های فروان مادرش می باشد، حالا او به عشق تمام دوران زندگیش (دیار) اعتراف می کند و با وجودی که میداند او رازی در زندگیش دارد و آدم مرموزی است ولی وارد زندگی دیار میشود و …
خلاصه رمان آوای درنا
خوب یادمه اون شب یه صندلی دور از جوونترها گوشه باغ واسه خودم پيدا كردم و نشستم. نگاهم رو دوخته بودم به پنجره اتاق نعيما و مطمئن بودم اونم یواشكی از گوشه پرده داره امشب رو تماشا میكنه. شب نورانی بابام شاید تاریکترین شب زندگی ما بود. دلم میخواست برم توی اتاقش، بغلش كنم یا سرم رو بذارم روی پاهای هميشه اسير ویلچرش و زار بزنم! دلم میخواست ازش بخوام واسم ساز بزنه و یكم بخونه. دلم میخواست اونم گریه كنه،
اونم بگه كه چه عذاب بدتریه بعد رفتن مامان، حالا یه نفر دیگه جاش توی خونمون و كنار بابامون باشه. اما این بچه برعكس من عادت نداره زیاد دردهاش رو داد بزنه، برای همين میدونستم بيشتر از همه ما داشت درد میكشيد. این بار دلم میخواست منم روی ویلچر بودم و عمه به خاطر همين اصرار نمیكرد و مجبورم نمیكرد توی جمع باشم. چشمام پر شد اما وقتی قراربود اولين قطره بچكه، با بابا چشم تو چشم شدم. از همون فاصله دور هم متوجه حالم شده و بين اون همه آدم حواسش به من بود.
دیگه نمیخواستم الكی ادای حال خوب در بيارم. مگه از اینهمه سال كه پدر و مادرم ادای زوجها و خانواده های خوشبخت رو در آورده بودن چی نصيبمون شد؟ سرم رو پایين انداختم و اشکهام یكی یكی روی دامن پيراهنم چكيد… ده همينكه دیدم بابا از جمع دوست و همكارهاش، علی الخصوص از كنار دكتر شافع جدا شد و سمتم اومد بلند شدم. بلند شدم و تا جایی كه میتونستم با سرعت سمت دیگه باغ رفتم. فرار كردم؛ مثل بچگیهام وقتى ..
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 02/02/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
خانم ایلخانی واقعا قلم قوی دارند مشکلات جامع رو بسیار قشنگ به قلم می کشند من خودم رمانهای قوی رو واقعا می پسندم فقط با اون که آخر اوای درنا قشنگ تموم شد نورا هم با اون همه سختی دیگه یه مشکل دیگه بهش اضافه نمی شد