رمان چشمان اشکی

عنوانرمان چشمان اشکی
نویسندهسانیا
ژانرعاشقانه، پلیسی، غمگین
تعداد صفحه677
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان چشمان اشکی اثر سانیا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دختری که توسط پدرش به یه حرمسرا فروخته می‌شود و قسمت تلخی از زندگی را براش رقم می‌زند؛ اما روزگار ممکن است همیشه اونقدری که می‌گویند نامرد نباشد؟ آیا دخترک همیشه‌ در آن حرمسرایی که ازجنس تاریکی است، اسیر می‌ماند …؟

خلاصه رمان چشمان اشکی

-تو رو خدا… آخه تا کی می‌خوای به اذیت کردن این دختر ادامه بدی؟ تو روخدا… این دختر چه گناهی کرده؟ چرا این کارو باهاش می‌کنی؟ اون گناهی نداره با دخترم اینکارو نکن. صدای برخورد چیزی به زمین بود که باعث شد از جام بپرم. -این دختر یه بارم که شده به دردمون خورده پس شما نیازی نیست پیش من اشک بریزی. من سر حرفم هستم. خریدار میاد اینو می‌بینه و بعد پولو پرداخت می‌کنه صداش بالاتر رفت. -فهمیدی؟ مامانم رفته بود تا باهاش حرف بزنه انگار که آدم باشه و حرفشو گوش کنه. منم تو اتاقم بی سرو صدا نشسته بودم و به یه نقطه‌ی نامعلوم خیره بودم. بی اختیار،

در حالیکه اصلا دوست نداشتم صدای حرف‌هاشون رو بشنوم روی تختم نشسته بودم و به حرف‌هاشون گوش می‌کردم. مامانم گریه می‌‌کرد و این گریه‌هاش داغونترم می‌کرد. اون عوضی هم با گفتن این که سر حرفش می‌مونه بحث رو تلخ تر می‌کرد. ولی خدایا… من جنس نیستم. خدایا خودت خوب می‌دونی تو این دنیا خوشی ندیدم. به هق هق افتادم دیگه دوست نداشتم زندگی کنم دلم نمی‌خواست این جوری به دست پدر عوضی ام بی عفت بشم. بعد از این که خالی شدم بلند شدم و دست و صورتم رو شستم. آروم به سمت پنجره رفتم و لبه‌ی پهنش نشستم. پاهام رو تو شکمم جمع کردم و

به بیرون زل زدم. منی که هیچ وقت بچگی نداشتم منی که هیچ وقت به جز محبت مامانم، محبت دیگه ای ندیدم؛ حالا باید شبیه یه جنس فروخته می‌شدم؟! گناهم چی بود؟ تنها جرمی که داشتم، به دنیا اومدنم بود و بس. بعداز چند دقیقه صداش که از طبقه پایین منو مخاطب قرار داده بود بلند شد. -بیا پایین دوروزه چیزی نخوردی نمیخوام بی‌جون بشی دیگه نخرنت زود باش. بیتوجه بهش به پنجره خیره شدم برای این که از خریدم منصرف نشن می‌خواد غذا بخورم هه ازش بدم می.. اد. چرا کسی منو نمی‌بینه؟ چرا کسی منو درک نمی‌کنه؟ چند دقیقه ای گذشته بود که مامانم با قیافه‌ی غم گرفته ای …

دانلود رمان چشمان اشکی
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان چشمان اشکی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها