رمان هفت روز غمگین
عنوان | رمان هفت روز غمگین |
نویسنده | شقایق لامعی |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 1244 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان هفت روز غمگین از شقایق لامعی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
با ما باشید با رستا که زندگی عاشقانه ای با همسرش دارد، در اولین سالگرد ازدواجشان متوجه خیانت نابخشودنی همسرش با دختر عمه اش می شود، با ضربه روحی بد و کوله باری از درد و رنج طلاق می گیرد، او اکنون در تلاش است بتواند در زندگی جدیدش و موقعیت های تازه پیش رو موفق باشد و با ناملایمات زندگی بجنگد …
خلاصه رمان هفت روز غمگین
مضطرب بودم وقتی میان لیست مخاطبینم سرچش کردم و مضطرب تر بودم وقتی لمسش کردم برای برقراری تماس … سخت بود انتظار و نمی دانم چقدر گذشت که صدای مادرت را شنیدم؛ جای شکرش باقی بود که گوشی را شادی جواب نداده بود … سلام داده و نداده سراغ از تو گرفتم و چیزی که عایدم شد، بی خبری و نگرانی مادرت بود … تنها چیزی که مرا به آنها وصل میکرد، تو بودی و حالا که تو غیبت زده بود و آن ها هم مثل من بیخبر بودند، کش دادن مکالمه، کار بیهوده ای بود.
سعی کردم با متوسل شدن به دروغ، قصه ای برای نبودنت سر هم کنم؛ حوصله نداشتم سوال پیچم کنند … گفتم به خودت میگویم که تماس بگیری؛ چه میدانستم که قرار نیست تا خود شب پیدایت نشود! تماس را که قطع کردم، راندم به سمت محل کار … ده دقیقه ای دیر رسیدم و در تمام زمان کاری ام، وقتی اگر پیدا میکردم، حتماً با شماره ات تماس میگرفتم اما ساعت که از یک گذشت، دیگر دلم طاقت نیاورد
تو که خوب مرا میشناختی! تو که میدانستی منفی باف ترین زن روی زمین منم … تو که میدانستی اضطراب چه با من میکند … میدانستی و گوشی ات خاموش بود و خودت معلوم نبود کجایی! میدانستی و همین فکر بود که مرا بیشتر از پا درمی آورد و نگران تر میکرد … ساعت که از یک به دو رسید، هیچکدام از دوست هایت نمانده بودند که من شماره شان را داشته و تماس نگرفته باشم …
- انتشار : 21/11/1399
- به روز رسانی : 20/09/1403
خدایی دختره خیلی رو مخ بود همش گیر میداد