رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر
رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر

رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر

دانلود با لینک مستقیم 0 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر
نویسنده
رویا رستمی (روها)
ژانر
عاشقانه
ملیت
ایرانی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
335 صفحه
دسته بندی
اگر نویسنده یا مالک 'رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر اثر رویا رستمی (روها) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کیان طبق شرطی که با دوستاش گذاشته، باید زانو بزند و به اولین دختری که می‌بیند با چشم بسته ابراز علاقه کند، اما با دختری رو در رو می‌شود که دوسال است بخاطر غرور از دیدنش محروم شده، حالا در مقابل فرشته ای قرار گرفته که خیلی زیباتر از قبل شده و ...

خلاصه رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر

جلوي منشي که ایستاد گفت: اطلاع بدین براي يه کار ضروري اومدم. منشي نگاهي به قیافه‌ی شیک و تا حدي جلف مرتضي انداخت و گفت: بگم آقاي کي؟ -فقط بگين مرتضي! منشي بلند شد به اتاق رئیسش رفت مرتضي به در خیره شد با اینکه فرشته گفته بود که به کیان چيزي نگوید اما چيزي روي دلش سنگینی می‌کرد. حضور بي موقعش در کنار فرشته بود که این دو عاشق را از هم جدا کرده بود آمده بود که اگر مایه وصال نشود حداقل بتواند گره كور رابطه‌ آنها را باز کند منشي از اتاق بیرون آمد و گفت: بفرمایین داخل.

مرتضي با چند گام بلند داخل اتاق شد کیان با دیدنش اخم در هم کشید و گفت: واسه چی اومدي؟ مرتضي عکسی از جیب پیراهن بیرون آورد و گفت: کو سلام داداش نیومدم دزدي که اينجوري پذيرايي مي‌كني! کیان بی حوصله گفت: دزدي فقط جنس نيست... مرتضي با اخم گفت: دزد عشقم نیستم مطمئن باش. عکس را جلوي کيان گذاشت گفت: اینو گذاشتم نه واسه بی غيرتيم واسه ثابت کردن حرفام. کیان با شک عکس را برداشت هنگ کرد از دیدن جشن عقد مرتضي با دوست فرشته، فرشته بالا سرشان ایستاده

بود قند می‌سابید سربلند کرد و حیرت زده به مرتضی نگاه کرد. مرتضی روبرویش نشست و گفت: هنگي نه؟ اشکال نداره داداش همرو توضيح ميدم برات. مرتضي بدون لحظه اي صبوري همه اتفاقات دو سال پیش تا دیشب را براي كيان تعریف کردو او با حیرت مضاعف گفت: خداي من چیکار کردم؟ مرتضي پوزخندي زد و گفت خراب کردي داداش فقط با این شناختی که از فرشته دارم خدا کمکت کنه که از خر شیطون بیاریش پایین کیان سرش را با دستانش گرفت و گفت: داغونش کردم داغون شدم فقط براي يه تصور پوچ؟ ...

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
صادق هدایت