دانلود رایگان رمان خیابان سیزدهم اثر منا معیری
دانلود رمان خیابان سیزدهم اثر منا معیری با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
میتا پدر و مادرش از هم جدا شدند و هر کدام ازدواجی مجدد داشتند، او اجاره نشین طبقهی دوم منزل یک مادر بزرگ مهربان است، نوهی مادربزرگ شروین با ادعای عاشقی تمام سرمایهی او را که سال ها با خون دل پس انداز کرده به تاراج میبرد! میتا با دلی شکسته و ناامید شده تصمیم میگیرد این بار مرد زندگی اش را درست انتخاب کند، روزی به همراه دوستش به کافه ای میرود که …
خلاصه رمان خیابان سیزدهم
این سومین تاکسی خالی بود که بی توجه به دست دراز شده اش عبور میکرد هروقت تصمیمی میگرفت همه چیز بر خلافش پیش میرفت اصلا انگار نحسی افتاده بود به زندگی اش. اول از همه هیچ کدام از شلوار جین های سوفی اندازه اش نشد باور نمیکرد اضافه وزن پیدا کرده باشد هی چقدر شکمش را تو داد باز هم نتوانست دکمهی جین را ببندد. سر آخر به لگ سیاهی رضایت داد و روی آن پانچ سفیدی پوشید که جیب های بزرگ رنگی داشت. مادربزرگ سوفی تمام قد براندازش کرد. انگار خیلی راضی نبود که لباس نوه جانش را تن کند. اما مجبور شد به روی خودش نیاورد. با تشکر و
خداحافظی از خانه بیرون زده بود تا سری به خانه بزند. تا ساعت ده خودش را به آرایشگاه میرساند. وقتی پشت در خانه رسید و هر چه زنگ زد کسی در را باز نکرد فهمید که داستان دیشب همچنان ادامه دارد به دیوار تکیه داد و با لبهی ریش ریش شال بازی کرد. دوحالت بیشتر نداشت یا خورشید جان هنوز بیمارستان بود و یا مرده بود. از فکر مرگ خورشید جان تنش مورمور شد. وقتی ده سالش بود یواشکی به اتاقی که بابابزرگش را زیر پنکه خوابانده بودند تا تشییع کنند رفته بود بوی خاصی میداد و پیرمرد بیچاره را چنان قرص و محکم بسته بودند که احساس خفگی کرد. همان شب با تب و
لرز از خواب پرید و تشک اتاقش را خیس کرد با کف دست روی بازویش کشید چاره ای نبود یا باید یک کلید ساز پیدا میکرد و یا به بیمارستان برمیگشت تا خبری بگیرد. عصبی انگشتش را زیر دندان گرفت حتی تلفن همراهش را نیاورده بود پسرهی احمق او را به دردسر انداخته بود و محال بود تلافی اش را در نیاورد. راه رفته را برگشت تا خودش را به سر کوچه برساند. یکی از همسایه ها از خرید برمیگشت. با اینکه فقط سه ماه بود که به آن محله آمده بود اما به لطف خورشید جان بیشتر همسایه ها را دورادور میشناخت. مثل همین سادات خانم که با عروس و پسرش زندگی می کرد …
سلام من رمان نارونهای سرخ خرید کردم و از حسابم برداشت شدولی لینک دانلود باز نشد
خردیدت رو جای دیگه ای کردی در سایت ما کامنتش رو میزاری؟
چنین رمانی ما فروشی نداریم دوست عزیز
سلام من امروز پول این رمان رو پرداخت کردم از حسابم برداشت شد، ولی لینکدانلودی به من ندادید.
آدرس ایمیل رو همینجا باید بنویسم براتون یا از مشخصات اکانتم خودتون میتونین بردارین؟
از تو مشخصاتتون برداشتیم و ارسال شد
ممنونم. دریافت شد.