دانلود رایگان رمان مفتون اثر شادی جمالیان (آنالیا)
دانلود رمان مفتون اثر شادی جمالیان (آنالیا) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
شیرین مادریست که همسرش را به سودای آرزوی کودکی اش رها کرده است. ۳۰ سال بعد پسرش عاشق دختری میشود که وصله به جان معشوقهی سابق شیرین است. این داستان داستان دلدادگی ممنوعه است …
خلاصه رمان مفتون
مینی بوس ماگیروس، سر یکی از کوچه های خیابان تهران نو ایستاد، راننده بدون اینکه سرش را بچرخاند با لحنی که سرشار از خستگی بود گفت: شیرین کشمیری، رسیدیم! … شیرین از روی آخرین صندلی بلند شد، تابی به سر و گردنش داد و رو به دوستش گفت: ژولی فردا میبینمت! … ژولی دختر جوانی با موهای فر بود، عینکش با فِرم گردی که روی صورت داشت را با انگشت سبابه به سمت بالا فرستاد و گفت: باشه، عصر بخیر!
شیرین دامنش را قدری پایین کشید، در حالیکه با طمانینه به سمت در خروجی میرفت با راننده سرویس خداحافظی کرد. به محض پیاده شدنش اتوبوس به راه افتاد، شیرین دستمال گردنش را کمی شل کرد و با شانه هایی که نشان از راسخ بودنش میداد به سمت خانه رفت. با دیدن یکی از همسایه ها رو ترش کرد، دلش نمیخواست به محض رسیدن به خانه توبیخ شود.
به ناچار زیر لب سلامی گفت و بدون اینکه منتظر علیکی بماند کلید را داخل قفل چرخاند. با رسیدن به حیاط خانه پدری نفسش را بیرون داد، مادرش مهتاج بانو کنار حوض نشسته بود و سیب ها را می شست. مهتاج سر بلند کرد و با دیدن شیرین گفت: سلام، بکش پایین این یه لاخه پارچه رو. آبرو تو در و همسایه نذاشتی برام! … شیرین بی توجه به مادرش به سمت پله های مقابل رفت، پله هایی که منتهی به خانه میشد و گفت: مادر من لباس فرم مدرسه است، نمیتونم بگم برای دل خوشی شما بلندش کنن…
این رمان با هنرمندی نشرعلی فیپا گرفته، هدف ما ارسال رایگان اثر بود، اما متاسفانه، رمان های رایگان و آنلاین توسط این نشریات در حال ثبت در کتابخانه ملی است