دانلود رایگان رمان مرد مخفی اثر بانوی طلایی.F
دانلود رمان مرد مخفی اثر بانوی طلایی.F به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
در زمانی که نابسامانی کشور را فرا گرفته شاهزاده ای با خون سلطنتی متولد میشود و گذشته ای که دوباره برای او تکرار میشود و سرنوشتی که برایش رقم زده تا ملتی را نجات دهد اما …
خلاصه رمان مرد مخفی
تا وارد خانه شدند به سه پله ی چوبی برخورد کردند. از پله ها بالا رفتند تا به پذیرایی خانه رسیدند که سمت راستش یک قفسه پر از کتاب قرار داشت و وسط پذیرایی یک دست مبل شیک قهوه ای رنگ چیده شده بود که وسط آن مبل ها یک میز کوچک قرار داشت. کمی جلوتر که رفتند یک اپن را دیدند که معلوم شد آنجا آشپزخانه است. صدای استاد به گوش دیمن رسید. _لطفا کمی استراحت کنید، حتما راه سختی رو گذروندین،
اگه می خواین برین حموم هم باید بگم که انتهای راهرو در سمت چپ حمامه. دیمن و آنا هردو از جایشان بلند شدند و تا خواستند قدمی به سمت راهرو بردارند صدای استاد را شنیدند. _اون بچه رو بذارین اینجا، شما برین؛ کنار حمام یک اتاق مهمان هست، اونجا استراحت کنید. آنا به پسرک نگاهی انداخت که استاد گفت: _نترس آنا، بچه رو بده به من! آنا بچه را به دست استاد شرلوک داد و با دیمن به سمت راهرو حرکت کردند.
استاد نگاهی به بچه انداخت و روی مبل تک نفره ی قهوه ای رنگ نشست. متعجب به نشانه ی روی بازوی کوچک جاستین نگاهی انداخت. سریع به سمت کتابخانه حرکت کرد و همانطور که با یک دستش نوزاد را در آغوش گرفته بود، به دنبال کتاب اسطوره ها می گشت. پس از یک دقیقه توانست آن کتاب را پیدا کند. کتاب را از قفسه برداشت و به سمت مبل حرکت کرد و به دنبال مطلب مورد نظر خود گشت …