رمان مرگ من و عاشقانه های خفته

عنوانرمان مرگ من و عاشقانه های خفته
نویسندهمحیا نگهبان
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه222
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان مرگ من و عاشقانه های خفته اثر محیا نگهبان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

توغان ائلخان فر، تاجر به نام نقره و جز مشاهیر کشور، دل به تیهوی مترجم و دلربا می‌دهد، دل دادگی به همخانگی ان‌ها منجر می‌شود! همخونه ایی سرشار از عشق و عاطفه، اما یک روز، پاکتی حاوی یک فلش به دستش می‌رسد. با دیدن محتویات فلش به رابطه ی پدرش و مادرِ تیهو پی می‌برد، این ماجرا کل معادلات رو بهم می‌ریزد و توغان عاشق پیشه را، به مردی بی رحم و خشن تبدیل می‌کند که …

خلاصه رمان مرگ من و عاشقانه های خفته

روز اولی هست که نیست. هوا افتضاح گرم است حتی کولری که صدای جیر جیرش مغزم را سوراخ کرده هم از پسش بر نمی‌اید کولر فقط گازی. باد بزنم را توی هوا تکان می‌دهم و سعی می‌کنم کمی از گرمای تنم را بگیرم. نمی‌دانم شاید هم هوا خیلی گرم نیست و درد دلتنگی است که مرا به این روز انداخته ساعت چهار بعد از ظهر است و دقیقا ساعت هفت صبح تا الان چهار بار حمام کرده ام برای بار پنج هم قصدش را دارم صدای زنگ در که بلند می‌شود پوف می‌کشم. اصلا دلم نمی‌خواهد تکان بخورم اما چاره ای ندارم بلند می شوم و بی حوصله با لباس هایی پک و پاره ی توی خانه ای به

سمت در می‌روم. همانجا توی آستانه‌ی در نگاهم خشک تاریخ می‌شود. امروز اخر ماه بود و موعد شارژ ساختمان کف دستم را روی پیشانی می‌کشم و از چشمی در راهرو را نگاه می‌کنم نگهبان چاق و چله با لباس مخصوصش و کاغذی توی دستش منتظر به درد نگاه می‌کند و سیبیل هایش را تاب می دهد. همانجا دست داخل کیفم می‌کنم و پول نقدهایم را بیرون می‌کشم ده هزارتومان کم دارم ناچار شال را روی سرم می‌اندازم و لای در را باز می‌کنم سلام می‌کنم و سلامم را جواب می‌دهد. پول ها را به سمتش می‌گیرم و می‌گویم: بفرمایین ده هزار تومن کم دارم برم از atm بگیرم میام میدم

بهتون‌. نگهبان سرفه می‌کند پول را می‌گیرد و تشکر می‌کند و می‌رود. در را می‌بندم و دوباره روی مبل دراز کش می‌شوم. حوصله ام به شدت سر رفته گوشی موبایلم را برمی‌دارم و شماره اش را می‌گیرم طول می‌کشد تا جواب تلفنم را بدهد: جانم عشقم. -چرا دیر جواب دادی؟ -دستم بند بود… خوبی تو؟ یک تره از مویی که از لای گیره رها شده بود را میان انگشتم می‌پیچانم. -هوووم خوبم تو خوبی؟ دلم برات تنگ شده. -قربون دلت بشم آخه من چیزی نیست یکم تحمل کن میام… -توغان؟ -جان؟ -میگم میشه من دوباره کار ترجمه مو شروع کنم؟ نه واسه خاطر پولش ها خیلی حوصله‌م سر میره …

دانلود رمان مرگ من و عاشقانه های خفته
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان مرگ من و عاشقانه های خفته
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها