دانلود رایگان رمان ناموس ننگین اثر رویا رستمی (روها)
دانلود رمان ناموس ننگین اثر رویا رستمی (روها) با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
سپهر دوست صمیمی اردلان مجرده و به همه جا سرک میکشد، یک شب مثل همیشه که به مجلس بزم میرود، دیبا همسر اردلان را آن جا میبیند، سپهر بدون معطلی و با عکس و مدارک همه چیز را به اردلان میگوید، اردلان با تمام عشقش به دیبا او را طلاق میدهد، آنجاست که متوجه میشود همه چیز یک جور دیگری بوده و …
خلاصه رمان ناموس ننگین
دلش به شدت می کوبید. دیده بود از خانه بیرون زد. ولی وقتی سوار ماشین شد تا تعقیبش کند گمش کرد. اصلا نفهمید که جا رفت؟ به سپهر زنگ زد. سپهر هم به خاله مریم. در مقابل گرفتن مبلغ چشمگیری گفته بود ترانه امروز برای سرویس دادنش به دو مشتری که دارد میآید خودش و سپهر جلوی در ساختمان کشیک دادند. به قدری استرس داشت که حس میکرد چانه اش میلرزد. ته دلش امید داشت که دیبا نیست. نمیخواست زندگیش بهم بریزد. آمده بود با چشمان خودش ببیند. بی گدار به آب زدن برای اویی که یه
وکیل زیرک معروف بود زشت بود. آن هم در مورد زندگی خودش! -داداش؟ -میخوای برگردیم خونه بیخیال همه چیز بشی؟ شاید اینا همش تصورات من بوده و تمام! تا جملهی سپهر کامل شد تاکسی سر خیابان نگه داشت. زنی درست شبیه دیبا از ماشین پیاده شد. قلبش شروع به تند کوبیدن کرد. سپهر لب گزید. -بذار من درستش میکنم تو پیاده نشو. سپهر از ماشین پیاده شد. به سمت کسی که میگفت ترانه است رفت. -ترانه خانم. با شنیدن نامش برگشت. فورا جلوی سپهر گارد گرفت. -بازم تویی؟ چی میخوای از
من؟ سپهر جوری ایستاد که ترانه دقیقا مقابل اردلان بود. اردلان شوکه به دیبا نگاه کرد. زنش بود. خودش بود. دستش را روی قلبش گذاشت. جوری دچار تیش شده بود که انگار داشت سکته می کرد. -هیچی دیگه سوتفاهم شده بود اومدم عذرخواهی. -عذر خواهی کردی حالا بفرما. حتى تن صدایش هم دیبا بود. پس چطور دیروز انکار میکرد چطور؟ خدا لعنتت کنه زن. ترانه بدون اینکه اردلان را دیده باشد بسمت ساختمان رفت. زنگ را فشرد و منتظر ایستاد. اردلان از ماشین پیاده شد. مستقیم نگاهش کرد. -دیبا؟ ترانه از بس …