دانلود رایگان رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم اثر رویا رستمی (روها)
دانلود رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم اثر رویا رستمی (روها) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
پانیذ، که بعد از مرگ عمویش، بخاطر کینه و نفرت پسرعموی خود (رامبد) کلفت خانهی او میشود، روزگار تلخ و دشوار میگذرد بر پانیذ، تا جایی که قدرت تکلم خود را از دست میدهد، اما هنوز یک چیزهایی هست، که قرار است زندگی را شیرین کند و دختر و پسر را …
خلاصه رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم
زیبا با دیدن قیافهی داغان پانیذ جا خورد. وحشت زده به سویش هجوم آورد. دخترک بیچاره روی تخت دراز کشیده بود چشمانش روی هم بود. زیبا لبه تخت نشست دست روی پیشانی او کشید که پانیذ از درد چهرهاش جمع شد. چشمانش را باز کرد از دیدن زیبای نگران لبخند زد زیبا با خشم گفت: دوباره رامبد؟ پانیذ فقط لبخندش را تکرار کرد. زیبا با اخم گفت: جاییت درد میکنه؟ پانیذ دستش را روی سرش کشید و به او فهماند که سرش درد میکند. زیبا با دلسوزی گفت: حیوون، یه ذره رحم و مروت نداره! پانیذ نیمخیز شد
که از درد بدن صدای خفه ای شبیه آه از گلویش خارج شد. زیبا دستپاچه گفت:حالت خوب نیست دراز بکش پانیذ سرش را تکان داد و اشاره کرد که کاغذ و قلم به او دهد. زیبا بعد از دیروز یادش رفته بود که این پانیذ کوچک رضای دوست داشتنی دیگر نمیتواند حرف بزند. قلبش سوخت از این یادآوری دردناک! از کیفش دفترچه کوچکی به همراه خودکار آبی در آوردو به دست پانیذ داد پانیذ روی کاغذ چیزی نوشت و به دست زیبا داد. زیبا خواند: باید برم تو اتاق پیش نادیا اینا. من دیگه اینجا شدم پیش خدمت مخصوصش.
زیبا ابرو درهم کشید، بلند شد و گفت: این پسره دیگه شورشو در آورده باهاش حرف دارم. پانیذ غمگین لبخند زد چه کاری ساخته بود وقتی این مرد به تمام معنای نامرد تبر میکوفت بر پیکرش تا نابودش کند! زیبا با اخم گفت: همینجا باش تا برگردم. چقدر این روزها حالش وخیم و اسف بار بود که دختر مغرور قوم دلسوزش شده بود. دختری که فخر فروخت اما حالا فرشته وار به این آسیب رسیده از دست شیطان به وجود نشسته رامبد کمک میکرد زیبا از اتاق بیرون رفت و با قدمهایی محکم و پرشتاب به اتاق ته راهرو که …
رمان قشنگی بود چند جلد دیگه من رمان از این نویسنده خوندم قلم قشنگی دارن موفق باشن