رمان پروژه آخرین جاسوس

عنوانرمان پروژه آخرین جاسوس
نویسندهفریده صباغی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1843
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان پروژه آخرین جاسوس اثر فریده صباغی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کیتی میدِن، نامزد اریک رِین فرمانده‌ی سازمان امنیت جهانی، طی اتفاقی توسط مافیا کشته می‌شود! اریک که سال هاست با آنها مبارزه می‌کند، نقشه‌‌ی جدیدی برای نابودی هاملار می‌کشد تا این ویروس و غده‌ چرکی را هرچه زودتر از صفحه روزگار محو کند و برای این کار، فرزند سوم خانواده‌ گزینه‌ی مناسبی‌ست. مردی که هیچ چیز از او نمی‌دانند، برادرزاده‌ی اریک، النا برای انجام این ماموریت و نزدیک شدن به فرزند سوم انتخاب می‌شود اما غافل از این که …

خلاصه رمان پروژه آخرین جاسوس

خسته تر از همیشه وارد خانه شد. بعد از چند هفته دیگر از سکوت و تاریکی آن جا نمی‌خورد و به نظر می‌رسید به نبود ایوا و دخترش عادت کرده باشد اما قلبش نمی‌توانست این تنهایی را تحمل کند. اریک تجربه‌ی تلخی از این تنهایی ها داشت و هر لحظه نگران بود اما سعی می‌کرد خودش را متقاعد کند که همه‌ی اینها به خاطر امنیت همسر و فرزندش است. فرمانده نفسش را با حسرت بیرون داد و کلید برق را فشرد. با روشن شدن خانه بیشتر از قبل احساس دلتنگی کرد و قلبش فشرده شد. این خانه بدون ایوا و لنای کوچکش،

سرد و غیر قابل تحمل بود. اریک کتش را درآورد روی کاناپه دراز کشید اما به لحظه نکشید که بلند شد و به شلوغی اطرافش نگاه کرد. ایوا که نبود حتی نمی‌توانست اطرافش را تمیز و مرتب نگه دارد. شب ها روی همین کاناپه می‌خوابید و لباس‌هایش اینطرف و آنطرف پخش شده بود اگر همسرش اینجا بود حتما بخاطر این شلختگی سرزنشش می‌کرد. اریک بی خیال استراحت شد و شروع به جمع کردن لباس هایش کرد نمی‌خواست وقتی ایوا به خانه برمی‌گشت از او متنفر شود. کتی که از یک هفته پیش روی مبل رها شده بود را

برداشت و پیش از اینکه آن را برای شستشو به خشک شویی ببرد، جیب هایش را خالی کرد و متوجه برگه ای کوچک شد. یادش نمی‌آمد یک برگه یادداشت را در جیبش گذاشته باشد. کتش را روی آرنجش انداخت و کنجکاوانه تای آن را گشود. “با من تماس بگیر”. چشمانش با دیدن پیام گرد شد. چه کسی این پیام مرموز را در جیبش گذاشته بود؟ جرقه ای در ذهنش خورد روز دستگیری کارل چستر تصادفا با یک مرد برخورد کرد. یعنی او این برگه را در جیبش گذاشته بود؟ اما چرا؟ از او چه می‌خواست؟ نه، آن مرد نمی‌توانست پشت این پیام باشد …

دیدگاه کاربران درباره رمان پروژه آخرین جاسوس
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها