رمان یادت هست

عنوانرمان یادت هست؟
نویسندهفریدا مک فادن
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه822
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان یادت هست؟ اثر فریدا مک فادن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

تس، طی یک حادثه ی رانندگی حافظه‌ی خود را از دست داده و هیچ چیز را به یاد نمی آورد! هر روز صبح که او بلند می‌شود، شوهرش (گراهام) باید نامه ای به تس نشان بدهد که حاوی توضیحاتی است درباره تصادفی که کرده و دچار فراموشی شده و …

خلاصه رمان یادت هست؟

از دکترها متنفرم خیلی زیاد. وقتی بچه بودم مادرم به سرطان مبتلا شد. مرحله سه بود که آن را گرفتند. هنوز به یاد دارم که او مرا روی مبل نشست و من عروسک مورد علاقه ام را در آغوش گرفتم و برایم توضیح داد که سرطان چیست. من هشت ساله بودم بلافاصله از آن او تحت عمل جراحی برای برداشتن سرطان قرار گرفت و به دنبال آن شیمی درمانی و پرتودرمانی انجام شد. تعداد زیادی ویزیت از بیمارستان، قرار ملاقات‌های زیادی با پزشکان. او ماه‌ها را در بیمارستان با لوله‌هایی که از هرقسمت بدنش بیرون می‌ آمد و شاخک‌های اکسیژن در بینی‌ اش گذراند هر وقت در موردش می‌پرسیدم توضیح می‌داد که دکترها حالش را بهتر می‌کنند اما به

نظر نمی‌رسید که او بهتر شود. هر بار که او را می‌دیدم لاغرتر بود و حلقه های زیر چشمانش تیره تر می‌شد. کار به جایی رسید که حتی از دیدن او می‌ترسیدم زیرا او دیگر شبیه مادرم نبود. به این فکر کردم که صبر کنم تا حالش بهتر شود – تا زمانی که دوباره به خود سابقش تبدیل شود. سپس وقتی ده ساله بودم در حالی که سعی می‌کردم بهانه ای بیاندیشم تا از بازدید روزانه مان از در بیمارستان پدرم به من گفت که او همان روز صبح مرده است ممکن است بگویید من از این تجربه آسیب دیده ام. من یک فوبیای وحشتناک در مورد پزشکان و بیمارستان ها دارم و مخصوصا تست ها هر وقت که می‌رفتم هری را مجبور می‌کردم با OB/GYN که

برای ویزیت سالانه من بیاید و دست لرزانم را در اتاق انتظار نگه داشتم تا اینکه پرستار نام مرا صدا زد. گراهام می‌گوید اجازه دهید با پزشکتان تماس بگیرم. “من فقط می‌خواهم بدانم آن‌ها چه فکر می‌کنند.” “لطفا نكن. خوبم” -“ولی” “لطفا گراهام!” به او ضربه می‌ زنم مثل اینکه من به او سیلی زدم سرش را به عقب تکان می‌دهد و من دوباره احساس گناه می‌کنم. صدایم را نرم می‌کنم. “متاسفم. من فقط نمی‌خوام برم دکتر، من خوبم، قول میدم.” گراهام برای لحظه ای صورتم را بررسی می‌کند. من لبخند می‌زنم و تمام تلاشم را می‌کنم تا حد امکان سالم به نظر برسم. حداقل به همان اندازه سالم به نظر می‌رسد که زنی که ضربه مغزی بزرگی داشته است …

دانلود رمان یادت هست؟
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان یادت هست
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها