کتاب جامعه شناسی جنسیت

عنوانکتاب جامعه شناسی جنسیت
نویسندهاستفانی گرت
ژانراجتماعی، علمی
تعداد صفحه200
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب جامعه شناسی جنسیت نوشته نویسنده استفانی گرت pdf بدون سانسور

عنوان اثر: جامعه شناسی جنسیت

پدید آورنده: استفانی گرت

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: مرداد 1404

شمارگان صفحات : 200

معرفی کتاب جامعه شناسی جنسیت

کتابی که در دست دارید مدخلی عمومی و مقدماتی است در بابِ جنسیت و عوامل اجتماعی مؤثر در شکل‌گیری و تغییر و تحول آن. مؤلف مقوله‌ی جنسیت را در عرصه‌های گوناگون و از زوایای متفاوت بررسی کرده است، از تمایلات جنسی گرفته تا میزان مشارکت سیاسی و الگوهای جرم و «کژروی». در هریک از این عرصه‌ها ارائه‌ی بررسی‌های مختلف از فرهنگ‌های گوناگون به ملموس‌شدن بحث‌ها افزوده و برقراری ارتباط خواننده را با مسائل مورد بحث آسان‌تر کرده است. گَرِت نشان می‌دهد که چگونه «زنانگی» و «مردانگی» نه ویژگی‌های ذاتی، مطلق و فراسوی زمان و مکان، بلکه مقولاتی اجتماعی و فرهنگی، ساخته و پرداخته‌ی شرایط تاریخی معین و گاه حتا دستخوش نیازهای سیاسی و اقتصادی زودگذرند. از‌این‌رو نگرش انتقادی به مقوله‌ی جنسیت نه تحلیلی از «ذات» این پدیده بلکه کنکاشی است مشخص و تاریخی در جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی، فرهنگ و سیاست.

خلاصه کتاب جامعه شناسی جنسیت

پاسخهای فمینیستی فمینیستها در مقابل آراء زنان و مردانی که در بخشهای پیشین آمد، واکنش شدیدی نشان داده اند. آنها بر این باورند که ذات گرایی بیولوژیک»، یا این نظر که بیولوژی تعیین کننده ی ویژگیهای زن و مرد است اثبات نشده و به عنوان یک نظر برای منافع زن و مرد در مقام فرد زیان بار است. فمینیستها با این ایده که زن و مرد دو مقوله ی بیولوژیک متفاوت و مجزا هستند به مقابله برخاسته اند اوکلی (۱۹۸۱) و (۱۹۷۲) شرح مفصلی از بررسی انجام شده در این زمینه ارایه میدهد. او میگوید زن و مرد را باید چون دو انتهای متضاد یک پیوستار در نظر گرفت که در میانه هم پوشی چشمگیری با هم دارند. تنوع فراوانی در ویژگیهای بیولوژیک زن و مرد وجود دارد و ویژگیهایی چون قد بلند وزن زیاد و قدرتِ جسمانی تنها منحصر به یک جنس نیست. برخی افراد، نظیر افراد مورد بررسی مانی و ارهارت ۳ (۱۹۷۲) با ویژگیهای «مردانه» و «زنانه» به دنیا می آیند و اندامهای تناسلی زن و مرد هر دو را دارند. اینان معمولاً مورد عمل جراحی و کورتون درمانی قرار میگیرند تا زن شوند چنین افرادی را میتوان در میانه ی پیوستار فوق دانست.

بحث اوکلی نشان میدهد تفاوتهای هورمونی میان زن و مرد به هیچ رو آن قدر که اغلب میپندارند آشکار و مهم نیست زن و مرد هورمونهای جنسی یکسانی در بدن دارند فقط مقدار آنها متفاوت است. نقش هورمونهای جنسی تضمین رشد بدن مطابق با جنس کروموزومی و کسب قدرت تولید مثل است. لیکن ترشح هورمون جنسی مردانه ی تستوسترون در مردان یکسان نیست از این رو همه ی مردان به یک اندازه پرمو نیستند. این هورمون موجب افزایش رشد موی بدن هنگام بلوغ میشود). برخی زنان نیز نسبت به دیگران تستوسترون بیشتر و در نتیجه بدن پر موتری دارند هرچند در جهان غرب این امر به دلیل عرف زنانه ی تراشیدن موی بدن چندان آشکار نیست.

فمینیستها این دیدگاه را که رفتار و خلق و خوی زنان را هورمونهایشان تعیین میکند، مورد تردید قرار داده اند. آنها این نظر را نمی پذیرند که تغییرات هورمونی همراه با قاعدگی سبب میشود زنان چنان که ادعا میشود احساساتی تر رفتار کنند یا نتوانند از عهده ی انجام کارها برآیند. اوکلی بر آن است که تاکنون هیچ مدرکی دال بر پیوند بیوشیمیایی میان تغییر حالاتِ احساسی و تغییرات فیزیولوژیک دوران قاعدگی به دست نیامده است. بست و برک (۱۹۸۰) معتقدند هرچند برای بسیاری زنان دگرگونی حالات روحی در طول دوران قاعدگی یک واقعیت است، اما این بدان معنا نیست که این تغییرات مستقیماً به هورمونها بستگی دارند. وجود تابوهای قدرتمند در بیشتر جوامع درباره ی قاعدگی و نیز این که زنان پیشاپیش در این دوره انتظار درد و ناراحتی دارند میتواند در بسیاری زنان برای بروز نشانه هایی که دالتون و دیگران میگویند کفایت کند و در واقع سبب میشود این نشانه ها از آنچه در غیر این صورت میتوانست باشد به مراتب بدتر شود در فرهنگهای دیگر نشانه هایی که در دوران قاعدگی و پیش قاعدگی در زنان مشاهده میشود، با آنچه دالتون میگوید تفاوت دارد و نشان میدهد که چگونگی تجربه ی قاعدگی از ارزشهای فرهنگی تأثیر می پذیرد.

پست و پرک (۱۹۸۰) تأکید میکنند شواهدی وجود دارد که نشان میدهد فعالیت فکری در دوران قاعدگی تغییر چشمگیری نمی.کند آنها معتقدند از آنجا که رفتار ثابت و بدون تغییر در فرهنگ ما ارزشمند شمرده می شود، هر تغییری که در زنان در دوران قاعدگی پدید آید خود به خود منفی تلقی می شود، بدون توجه به این که خود زنان این تغییرات را چگونه می.یابند به نظر میرسد که نفس تغییر نامطلوب است و ما با نمونه ایده آل مرد که ظاهراً همواره ثابت و بدون تغییر است قضاوت شده ناقص تلقی میشویم باید از خود بپرسیم این تغییرات برای که نامطلوب است؟ آنها بر این باورند که فمینیستها نباید ارزیابی منفی دانشمندان درباره ی دوره های زنانه را بپذیرند در مقابل باید بیاموزند به این تغییرات به دیده ی مثبت بنگرند علم زمانی بس دراز در خدمتِ مشروعیت بخشیدن به این تصور بوده که زنان به دلیل بیولوژی شان از مردان پائین تراند و زنان دیرزمانی است که بررسیهای علمی ناقص و بس محدود درباره ی بیولوژی خود را بی چون و چرا پذیرفته اند. هستند.

اوکلی (۱۹۷۲) به شماری کارهای تحقیقی اشاره میکند که در واقع نشان میدهد مردان نیز چون زنان دستخوش دوره های ماهانه و تغییرات حالات روحی پرسکی (۱۹۷۴) حالاتِ روحی بیست و نه زن را در سه زمان مختلف در دوره ی قاعدگی آزمایش کرد و نتایج را با یک گروه شاهد از مردان مقایسه کرد. او دریافت نتایج این آزمایش در زن و مرد همانند است. بررسیهایی از این دست تأییدی است بر این نظر که میان «زن» و «مرد» شباهت و هم پوشی بیش از تفاوت است.

نقش علم در جا انداختن تفاوت های جنسی اوکلى معتقد است تلاشهای صورت گرفته برای سنجش تفاوت های جنسی بیولوژیک همواره بر تفاوت ها و نه شباهتهای میانِ زن و مرد تأکید کرده اند. بسیاری فمینیستها به این واقعیت اشاره میکنند که بیشتر این بررسیها را دانشمندان مرد انجام داده اند. آنها میگویند مردان آگاهانه در پی یافتن شواهد علمی برای تأیید این نظر بوده اند که دو جنس مقولات بیولوژیک جداگانه ای هستند، ویژگیهای مردانه برتراند و رفتار اجتماعی را بیولوژی تعیین میکند. زیرا چنین شواهدی احراز موقعیتهای مهم و معتبر در جامعه را برای مردان توجیه میکند. گروه زنان و علم برایتون مینویسد: «نقش علم در صحه گذاردن بر ستمدیدگی زنان تازگی ندارد برای ،نمونه دانشمندان سده نوزدهم معتقد بودند زنان کم تر از مردان تکامل یافته اند؛ نقش تولید مثلی زنان مغز آنها را از انرژی لازم محروم میکند و این به معنای تأخیر در رشد فکری زنان بوده آنان را ذاتاً ضعیف، شکننده و آسیب پذیر می سازد مجلات پزشکی دهه ی ۱۸۷۰ زنان را از پیامدهای وحشتناک تن زدن از نقش تولید مثلی شان، از طریق استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری یا با پرداختن به تحصیلات عالی برحذر میداشت این پیامدها مرگ یا بیماری مهلک… ترشح سفید از واژن ، خونریزی رحم یا ازدیاد خون در قاعدگی ، سرطان، جنون منتهی به مرگ و جماع بارگی بس نفرت انگیز زنانه را در بر میگرفت؛ از اینگونه شواهد «علمی» هواداران جنبش ضد حق رأی زنان در انگلستان سود می بردند. فمینیستهایی چون والزگرو ۴ (۱۹۸۰) بر این اعتقادند که این شواهد به موقعیت فرودست زنان در جامعه مشروعیت میبخشد زیرا بر این ایده استوار است که چون موقعیت زنان حاصل فرودستی بیولوژیک آنهاست تلاش برای دگرگون کردن آن سودی ندارد.

فمینیستها توجه ما را به این واقعیت جلب میکنند که بیشتر تحقیقات انجام شده درباره ی تفاوتهای جنسی بر بررسی حیوانات استوار است. به باور آنها این بدان معناست که چنین تحقیقاتی از اساس مخدوش اند زیرا تفاوت کیفی میان انسان و حیوان را به رسمیت نمیشناسند و برای نمونه توانایی متفاوت انسان و حیوان در یادگیری و دخل و تصرف در محیط را نادیده میگیرند. یافته های حاصل از بررسی حیوانات را نمیتوان به درستی در مورد انسان به کار بست. همچنین درست نیست که چون موریس ۱ (۱۹۶۷) انسان را صرفاً نوع پیچیده ای از حیوان بدانیم. والزگرو (۱۹۸۰) و دیگر فمینیستها اعتقاد دارند که بیشتر ما عادت نداریم به دانش یا دانشمندان به دیده ی انتقاد بنگریم و چه بسا هرگز دانش و دانشمندان را جز وجودی عینی نپنداشته ایم. فمینیستها برآنند که علم فعالیتی است در سیطره ی مردان که از آن دست آویزی برای مشروعیت بخشیدن به تقسیم بندیهای جنسیتی در جامعه ساخته اند. علم بی تردید چنان که اغلب ما گمان میکنیم فعالیتی عینی نیست علم فقط بر منطق استوار نیست بلکه با شهود و قیاس پیش میرود – عواطف و احساسات دانشمندان نیز در کارشان دخیل است.

دانلود کتاب جامعه شناسی جنسیت
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب جامعه شناسی جنسیت
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها