کتاب بعضی ‌ها هیچوقت نمی‌فهمند

عنوانکتاب بعضی ‌ها هیچوقت نمی‌فهمند
نویسندهکورت توخولسکی
ژانرسیاسی، طنز سیاه
تعداد صفحه93
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک
کتاب بعضی ‌ها هیچوقت نمی‌فهمند

دانلود کتاب بعضی ‌ها هیچوقت نمی‌فهمند نوشته نویسنده کورت توخولسکی pdf بدون سانسور

عنوان اثر: بعضی ‌ها هیچوقت نمی‌فهمند

پدید آورنده: کورت توخولسکی

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: مرداد 1404

شمارگان صفحات : 93

معرفی کتاب بعضی ‌ها هیچوقت نمی‌فهمند

بعضی ها هیچ وقت نمی‌فهمن» مجموعه‌ایی از نوشته‌های طنز و پرمایه‌ای‌ست که با وجود حجم کمی که داره، اصلاً نمیشه این کتاب کوچیک رو یکباره خوند و کنار گذاشت. هر بخش راجع به نکته‌ای‌ست که به آدم واقعیت ها رو نشون میده نه راه حل ( دونستن واقعیت ها مگه نصف راه حل نیست؟

خلاصه کتاب بعضی ‌ها هیچوقت نمی‌فهمند

من ده سالم بود که بابام مرد. یادم نمیاد که اون راجع به سیاست یا جنگ و صلح باهام حرفی زده. باشه. حتماً . یه همچین گفتگوهایی بینمون شده اما تا اونجایی که به ذهنم میرسه حرفاش تأثیر شدیدی روم نذاشته بابام از یه خونواده ی درجه سه بود. تو عمرش هم هیچ وقت فعالیت سیاسی نکرده بود.

جلوی من الان به نامه س به تاریخ چهارده دسامبر هزار و هشتصد و نود و چهار بابام توی این نامه نوشته من کشته مرده ی این نیستم که خودمو قربونی ایده های سرخرمن حضرات عالیه کنم. بالعکس، وقتی فکرش رو میکنم دلم از همین الان به حال پسرم میسوزه که یه روزی بایست رل مدافع سرزمین آب و اجدادی رو بازی کنه اگه نویسنده بودم میزدم رو دست خانوم سوتنر کتابی به مراتب بهتر علیه جنگ مینوشتم هرچی که باشه جنگ در نهایت یعنی آدم کشی مجاز وقتی آدمایی که رأس کارن گیر میکنن و دیگه نمیدونن چه سیاستی رو پیاده کنن و مشکلات اقتصادی رو چه جوری حل کنن از پشت پستو عروسک میهن پرستی رو در می آرن کفش و کلاهش هم میکنن تا مترسکشون جور جور شه آخه مترسک میهن پرستی یه پاپوش به اسم دشمن خونی و به سرپوش به اسم شهامت طلبی لازم داره معلومم هست که بعدش همه شون میگن راهشون راه حقه و پای خداهاشونو یکشن وسط آخر سر هم این پدرا و مادرا و بچه های از دنیا بی خبرن که بایست تاوان جنگ رو بدن جناب آقای ارتشبد هفت تا مدال و یه ملک اربابی می گیره اون وقت بازمانده های بینوای کشته ها اگه سه مارک ماهونه ای که بابت از دست دادن باباشون میگیرن ،نباشه کارشون ساخته س. بابت پسرا هم پولی به کسی نمیدن. اونا مجانیان. یاد بابام گرامی باد اون که ،مُرده حالا بذار رئیس دفتر تبلیغات نازیها بیاد بهش بد و بیراه بگه بذار وزارت جنگ بیاد علیهش اعلام جرم :کنه به خاطر انکار فضائل جنگ بستن افترا به حکومت وقت و اختلال در امور صنعت سنگ قبرسازی ألمان.

آدمیزاد دو تا پا داره و دو تا اعتقاد یکی برای وقتی که حالش روبراهه و یکی هم برای موقعی که حالش خرابه اسم این دومی رو گذاشته دین آدمیزاد جزو مهره دارانه و علاوه بر یه روح نامیرا از یه سرزمین آبا و اجدادی هم برخورداره تا زیاد به خودش نباله آدمیزاد به صورت طبیعی تولید میشه ولی حس میکنه طریقه ی به وجود اومدنش غیر طبیعی بوده برای همین زیاد دوست نداره راجع بهش حرف بزنه به وجود می آرنش اما ازش نمیپرسن خودش دلش میخواد یا نه. آدمیزاد موجودی به درد بخوره آخه مرگ یه سرباز، سهام نفـت رو تو بازارای جهانی میبره بالا و مرگ به ،معدنچی عایدی صاحب معدن رو زیاد میکنه از فرهنگ و علم و هنرش هم که دیگه نگو آدمیزاد در کنار غریزه های تولیدمثل و خوردن و آشامیدن دو علاقه ی مفرط دیگه هم داره سروصدا راه انداختن و گوش به حرف کسی ندادن. میشه گفت آدمیزاد واقعاً موجودیه که همیشه موقع صحبت گوشش جای دیگه ایه اگه آدم عاقلی باشه حقشه که این کار رو بکنه آخه فقط به ندرت حرف حسابی از دهن کسی در میآد چیزی که آدما با کمال میل بهش گوش می دن وعده و وعیده تملق و چاپلوسیه تعریف و تمجیده صلاحه که آدم همیشه سه درجه از حدی که خودش ممکن میدونه چاپلوسی کردناش رو غلیظ تر کنه.

آدمیزاد نسبت به هم نوع خودش بخیله برای همینه که قانون رو در آورده میگه اگه من حق ندارم فلان کار رو بکنم پس بقیـه هـم نبایست حقش رو داشته باشن. برای اینکه خاطرت از کسی جمع بشه بهتره بری رو پشتش بشینی تا وقتی روش نشستی لااقل خاطرت جمعه که از دستت در نمیره بعضی ها که حتی به شخصیت افراد اطمینان میکنن. آدما به دو دسته تقسیم میشن مذکرا نمیخوان فکر کنن مؤنثا نمیتونن فکر کنن افراد هر دو دسته چیزی دارن که اصطلاحاً بهش میگن احساس مطمئن ترین راه برای برانگیختن اون تحریک نقاط خاصی از ساختمون اعصابه اون وقته که بعضی آدما از خودشون شعر پس میدن….. هر آدمیزادی یه جیگر به طحال دو ریه و به بیرق داره همه ی این چهار ارگان براش اهمیت حیاتی دارن ممکنه آدمی جیگر طحال یا یه ریه نداشته باشه اما آدم بی بیرق پیدا نمیشه…..

آدمای همراه وجود ندارن آدمای حاکم داریم و آدمای تحت حاکمیت. با این وجود تا حالا نشده به نفر به خودش حاکم بشه. آخـه بـرده ی متخاصم همیشه زورش از اربابی که به حکومت کردن معتاد شده، بیشتره. هر آدمی نسبت به خودش ناتوانه آدمیزاد وقتی حس میکنه کمرش دیگه شل شده عالم و زاهد میشه. بعدشم از شیرینی لذات زندگی دنیوی چشم میپوشه اسم این کار رو میذاره درون نگری آدمای پیر و جوون فکر میکنن نژاداشون با هم فرق میکنه پیرا معمولاً یادشون میره که خودشون به موقعی جوون بودن یا یادشون میره که دیگه پیر شدن جوونا هم هیچ وقت حالیشون نمیشه اونا هم بالأخره یه روزی پیر میشن.

دانلود کتاب بعضی ‌ها هیچوقت نمی‌فهمند
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب بعضی ‌ها هیچوقت نمی‌فهمند
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها