رمان بهر حزن اش
عنوان | رمان بهر حزناش |
نویسنده | Yalda.sh (نویسنده انجمن رمانبوک) |
ژانر | اجتماعی، تراژدی |
تعداد صفحه | 20 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان بهر حزن اش اثر Yalda.sh (نویسنده انجمن رمانبوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
غریبه بود! نه مانند غریبههایی كه در خیابان، از کنار آنها رد میشدم، غریبه بود! مانند شعری كه از برش بودم؛ اما شاعرش من نبودم… گلدانِ قشنگی كه جلوی چشمانم بود؛ اما صاحبش من نبودم. لبخندی كه خیلی زیبا بود، اما به روی من زده نمیشد! … غریبه بود برایم …
خلاصه رمان بهر حزن اش
با دیدن سرسره های قرمز و آبی کوچک پارک، جیغی از خوشحالی میکشد؛ از فضای سبز اول پارک میگذرند. دست کوچک دخترش را رها میکند و روی نیمکتی چوبی مینشیند و به بازی کردنش خیره میشود. دقایقی از بازی کردن ترنج میگذرد که به سمت پدرش میدود و میگوید: بابایی میشه بریم تاب بازی؟ لبخندی میزند و باشه ای میگوید و به سمت دو تاب سمت راست پارک میروند روی صندلی سرخ رنگ تاب مینشیند زنجیر کلفت کنارش را محکم میگیرد به آرامی هلش میدهد؛ ولی صدای اعتراض دخترک باعث بیشتر شدن فشار دستش میشود. تاب به بالا پرواز
میکند و جیغ های دخترک فضا را میشکست. دقایقی میگذرد که حضور کسی را کنارش احساس میکند. به کنار خود نگاهی میاندازد پسرکی مو طلایی که با چشمان درشت و سبز خود به دخترک و جیغ جیغ هایش خیره شده و منتظر است که تاب از حرکت بایستد. پسرک به سمت میلهی کنار تاب میرود و به آن تکیه میزند. انگار حرکاتش دست خودش نبود تمام حرکات پسرک مو طلایی را زیر نظر داشت چشمان درشت جنگلی پسرک به شدت برایش آشناست. ترنج که از تاب بازی خسته شده بود پدرش را مخاطب قرار میدهد و میگوید: بسه بابایی. تاب را به
دست میگیرد و دخترش را از تاب به پایین می آورد. پسرک جای دخترک را روی تاب میگیرد و با صدای بلندی میگوید: مامان میشه بیای هلم بدی؟ در فکر فرفری های طلایی موهای پسرک غرق شده بود که با دیدن صندل های لیمویی زنانه ای، نگاهش را بالاتر میآورد و ناباور به جنگلیهای بارانی مقابلش خیره میشود … خودش بود عشق دیرینه ای که در جوانی به خاطر حرف های مردم رهایش کرده بود خیلی تغییر کرده بود دیگر خبری از آن تیله های درشتش نبود ریز شده بودند و گودالی سیاه را در زیر خود جای داده بودند. خبری از آن پوست سفید و صاف نبود …
- انتشار : 30/04/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
قلم خوبی دارند، توصیفات و فضا سازی بکری داشتند
امیدوارم نوشته های دیگری هم از ایشان بخوانم