رمان خانه من قلب توست فاطمه اصغری
عنوان | رمان خانه من قلب توست |
نویسنده | فاطمه اصغری |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 975 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان خانه من قلب توست اثر فاطمه اصغری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
به خاطر مردم است که می گویم گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار. دنیا دارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود. و مردم نمی دانند چگونه می شود بی هیچ واژه ای کسی را که این همه دور است این همه دوست داشت …
خلاصه رمان خانه من قلب توست
تمام جانم نبض گرفته و از استرس تنم به عرق نشسته است. بار دیگر به ساعت مچی ام نگاهی می اندازم و از کلاس بیرون می آیم. رنگ و رویم از ترس پریده ولی بی حالی ساختگی را هم چاشنی آن کرده و قدم هایم را سمت منشی آموزشگاه می کشانم. خانم حسینی منشی آموزشگاه که رابطه ی خوبی با اکثر بچه های آموزشگاه دارد و همه او را به نام کوچک صدا می زنند.
پشت مانیتور نشسته و فیش های واریزی بچه ها را وارد سیستم می کند. تفاوت سنی زیادی با دانش آموزان مرکز ندارد و همین باعث راحتی اش با بچه هاست. پشت پالتوی طوسی ام را در مشت مچاله کرده به او نزدیک می شوم.
– سلام مونا جون.
– سلام عزیزم. مگه نباید الان سرکلاس باشی؟ چرا اینجا وایستادی؟
– یه کاری داشتم راستش.
– بگو گلم. رنگت چرا اینقدر پریده حالا؟
– چیزه…اممم…باید یه سر برم داروخونه.
– ای بابا. پریود شدی؟ مسکن بخوای ژلوفن دارما.
قیافه مستاصلی به خود گرفته و با خجالت جوابش را می دهم:
– مسکن نه..راستش. چجوری بگم…پد لازمم. حتما باید یه سر برم داروخونه.
– با دستمال کارت راه نمی افته؟ یکی دو ساعت دیگه کلاست تموم میشه ها.
– نه بابا مونا همین الانشم فکر کنم لباسم لک شده. اگه اشکال نداره می خواستم هودیت رو قرض بگیرم.
مونا به سمت رخت آویز کنار سالنمی رود و هودی کشمیر چهارخانه را از روی آن برمی دارد.
– نه بابا. چه اشکالی؟ بیا گلم.
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 28/09/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403