رمان دخمه

دانلود رمان دخمه اثر ژوزه ساراماگو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان پیرمردی 64 ساله به نام «سیپریانو الگور» است که در دهکده ای نزدیک شهری بزرگ زندگی می کند. در این شهر مکانی وجود دارد بنام مجتمع مرکزی که خود شهری است بزرگ تر و مرموزتر. ساکنان بی‌شماری در این مجتمع زندگی می‌کنند که همه امکانات شهری و رفاهی برایشان فراهم است و آرزوی خیلیاست که در این مجتمع زندگی کنند. مجتمعی که هر کسی اجازه سکونت در آن را ندارد و بوسیله نگهبانان بی‌شماری حفاظت و کنترل می‌شود. سیپریانو سازنده ظروف سفالینی است که آنها را در کارگاه سفالگری اجدادیش درست می‌کند و با قراردادی که با مجتمع مرکزی دارد آنها را جهت فروش به ساکنان مجتمع به انبار آنجا می‌برد …

خلاصه رمان دخمه

سیپریانو آلگور از سیاست تجاری نامهربانانه مجتمع مرکزی می‌نالید و شاکی بود. دیده ایم که چگونه در آنجا گل را به شیوه ای ابتدایی و با دست، خمیر می‌کنند. دیده ایم که آن چرخ ها چقدر قدیمی و ابتدایی هستند و دیده ایم که تنور بیرون با تمام قدمتی که دارد و با همه نقص های بی شماری که یدک می‌کشد، هنوز می‌تواند به یک کارگاه کوزه گری در همان دورانی که جایی به نام مجتمع مرکزی وجود دارد، خدمت کند. سیپریانو آلگور می‌نالید و شاکی بود ولی انگار توجه نداشت که دیگر در آن دوره و زمانه گل های خمیر شده

را اینگونه نگه نمی‌دارند. انگار نمی‌دانست که صنعت سرامیک سازی امروز کم مانده است به نهادی مدرن تبدیل شود. جایی که کارمندان در آن با چکمه های سفید و آدم آهنی های دقیق، کار می‌‌کنند. در کارگاه کوزه گری، خیلی چیزها کم است؛ رطوبت سنج برای اندازه گیری میزان بخار موجود در محیط و دستگاه های الکترونیکی پیشرفته که از کم یا زیاد شدن رطوبت جلوگیری کنند.برطبق تکنولوژی عقب مانده سیپریانو آلگور، در آن کارگاه، چیزی غیر از چشم، کف دست، حس بویایی و حس لامسه مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. او به مارتا

می‌گوید که خمیر خوب است، مرطوب و شکل پذیر است و برای کار کردن آسان است. ولی ما می‌پرسیم چگونه می‌تواند تا این اندازه مطمئن باشد در حالی که تنها دستش را روی آن می‌گذرد و کمی از خاک را بین انگشت شست و اشاره فشار می‌دهد. انگار تار و پودی از ابریشم و نه مخلوطی از گل رس قرمز، کائولین، سیلیس و آب را لمس میکند. همانطور که در این اواخر متوجه شده‌ایم، انگشتان او جنس خمیر را تشخیص می‌دهند نه خود او تصمیم سیپریانو آلگور، همواره مطابق با وضعیت خاک است. مارتای جوان مدرن و امروزی …