رمان دزد و پلیس بازی عاشقانه ستاره سیاه
عنوان | رمان دزد و پلیس بازی عاشقانه |
نویسنده | ستاره سیاه |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 526 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان دزد و پلیس بازی عاشقانه اثر ستاره سیاه به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
گاه باید سرِ دیوانگی برداشت میان روزمرگیهای طاقت فرسا و کمی نفس راحت کشید از دست دغدغهها. حال، قانون استراحت مطلق حکم میکند برای مجرمی که مدتهاست پناه است و خط کشیده بر روی احساس. میان تفاوتهایی انکار نشدنی، اینبار عشق چیره میشود بر تمام باورها و میشکفد در قلبهایی که عجیب پسش میزنند…
خلاصه رمان دزد و پلیس بازی عاشقانه
– روم رو ازش گرفتم و به سمت در خروجی رفتم. همینجور قدمهای متوسط میذاشتم که صداش رو شنیدم:
– ایست.
بدون معطلی شروع کردم به دویدن. به پشتم نگاه نمیکردم؛ به در خروجی عمارت رسیدم. هر کاری کردم در باز نشد. لعنت! درو قفل کرده بودن. به سمت بهمن چرخیدم. تازه بهم رسیده بود، داشت نفسنفس میزد. کارامون مثل دزد و پلیسبازی بود. یه قدم اومد طرفم و گفت:
– فکر کردی به همین راحتی میتونی فرار کنی؟ اول جواب قانون رو بده، بعد هر غلطی خواستی بکن.
پوزخندی زدم و گفتم:
– منم فکر نمیکردم به همین راحتی فرار کنم… تو اول من رو بگیر، بعد حرف از دادگاه و قانون بزن. تو هنوز من رو نگرفتی، اونوقت داری رجز میخونی!
بهمن با تعجب نگاهم کرد و گفت:
– دعا میکنم اون کسی که فکر میکنم نباشی.
به سمتم حملهور شد. فکرشم نمیکردم کسی که جونم رو نجات داد علیهم باشه. چندتا از ضربههاش رو رد کردم. پشتش بهم بود که گردنش رو گرفتم و بهش فشار وارد کردم. کمی تکون خورد. دید افاقهای نمیکنه، خواست با مشت بهم ضربه بزنه که پشتکی زدم و سمت دیوار رفتم. بهش نگاه کردم. روی زمین افتاده بود و داشت سرفه میزد.
- انتشار : 08/02/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
این رمان فوقالعاده است من اینو خونده بودم ولی به محظ اینکه چشمم به اسمش خورد نتونستم نظرمو بگم تر اله چندش بودش الهام هم چندش آرزو خوب بود افسانه باحال ترانه هرچی بگم کم واقعا فوقالعاده است لطفا جلد دوم رو بزارید بی صبرانه منتظرم