رمان دیوانه و سرگشته محیا نگهبان

عنوانرمان دیوانه و سرگشته
نویسندهمحیا نگهبان
ژانرعاشقانه , اجتماعی
تعداد صفحه649
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک
رمان دیوانه و سرگشته
رمان دیوانه و سرگشته
رمان دیوانه و سرگشته

دانلود رمان دیوانه و سرگشته از محیا نگهبان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

همینک برای شما دنبال کنندگان عزیز رمان بوک🌛ماجرای زندگی دختری با گذشته دردناک که بعد از مرگ مادرش و جدایی از نامزدش، از شهرش فرار می کند و در منزل آرمین افخم، صاحب هولدینگ افخم تاجر معروف جهت خدمتکاری شروع به کار میکند، آرمین عاشق دلارا می شود، اما درست شب عروسی متوجه بیماری او می شود، فوبیای مرد …

خلاصه رمان دیوانه و سرگشته

من میام سمتت عوقت می گیره ! جلوتر می اید و نفسم توی سینه حبس میشود … چندشت میشه ؟ نزدیکتر می اید و پشت پاهایم که به دیوار سرد اتاق میخورد راه فرار را تمام شده میدانم … من که میام پیشت بالا میاری؟ چشم ها یش سرخ استو لحن صدایش پر از عجز و خستگي … یک دستش را بالا می اورد و آن را کنار گوشم به دیوار تکیه میزند و من از ترس کتک های همیشگی اش در خودم جمع میشوم

چه جوری حالیت کنم که این دل لامصب میخوادت ؟ چه جوری بفهمونمت که دلم لک میزنه برات؟ چه جورب حالیت کنم که اون چشم های سگ مصبت من و از پا درآورده! من بیشعور عوضی که از فرت پس زدن هات دست قلم شدم روت بلند میشه! زبانم به کامم چسب یده و حتی نمیتوانم کلامی حرف بزنم … تموم کندلی! تموم کن این بازی مسخره رو که راه انداختی ! نگاهم رو استخوان مستطیلی صورتش مینشیند … نوک ته ریش هایش زیر نور چراغ اتاق برق میزند و صدای پروا توی گوشم پژوا ک میشود “خره!

بودن با آرمین آرزوی هر دختریه! میدونی چقدر توی این شهر و اسش صف کشیدن؟ میدونی چقدر دختر منتظرن آرمین اشاره کنه، خودشون که هیچ، کل خاندانشون رو بریزن به پاش؟” نفس های داغش که به صورتم میخورد ناخواسته عق میزنم و خشمش دو چندان میشود. دست هایش روی پهلو هایم مین شیند و نگاه پر از ترس من به چشم های پر از  …خشمش گره میخورد! این مرد امشب به من رحم نمیکند !

دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است

دیدگاه کاربران درباره رمان دیوانه و سرگشته محیا نگهبان
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها