رمان رستاخیز

دانلود رمان رستاخیز اثر لئو تولستوی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

«ماسلوا» دختری از طبقه پایین و فقیر جامعه است که از دوران بچگی خدمتکار خانه دو خانم بیوه بوده تا اینکه در ۱۸ سالگی توسط جوانی اشراف زاده به نام «نخلودف» فریفته می‌شود. پس از آن ماسلوا مجبور به تحمل شرایط خیلی سختی می‌شود و در آخر نیز گرفتار توطئه‌ای در خانه ارباب خود می‌شود و اربابش کشته می‌شود. پلیس ماسلوا را به اتهام قتل بازداشت می‌کند. هنگامی که ماسلوا در دادگاه حاضر می‌شود یکی از اعضای هیئت منصفه نخلودف است. نخلودف پس از اینکه متوجه می‌شود چه بلایی بر سر ماسلوا آورده است از کار خود پشیمان می‌شود و …

خلاصه رمان رستاخیز

تا خانه راه زیادی نبود. پای پیاده و از مسیر همیشگی می آمد و در مغزش خیلی چیزها می‌گذشت. خود را به باد دشنام گرفته بود که شرم نمی‌کنی ای موجود نفرت انگیز ؟ آخرین کلماتی را که به میسی گفته بود به خاطر می‌آورد و خود را سرزنش می‌کرد چرا با او بیگانگی کرده بود؟ درست است که عهدو پیمانی با او نداشت نه وعده ای داده بود و نه به صراحت از چیزی حرفی زده بود رفتارش به نوعی قول و قرار می ماند. نه تنها رفتار خود با میسی بلکه تمام زندگی خود را شرم انگیز و نفرت بار می‌شمرد. وقتی

خانه رسید کورنئی، پیشخدمت او پیش دوید و تعظیم کرد.-چیزی نمی‌ خواهم؛ می توانی بروی بخوابی! -به چشم حضرت والا. چای آماده بود. کورنئی اتاق را جمع و جور می‌کرد. نخلیدف دلش خواست که زودتر برود و او را تنها بگذارد وقتی او رفت، صدای پای اگرافنا را در راهرو شنید. دلش نمی‌خواست کسی را ببیند. در را از تو قفل کرد. در این اتاق سه ماه پیش مادرش مرده بود و حالا فقط چراغ کوچکی به مادر و پدرش پرتو افشانی می‌ کرد. آخرین روزهای زندگی مادرش را به خاطر می آورد و خود را

نکوهش می‌ کرد که چه رفتار شرم آور و نفرت انگیزی داشته. اگر چه به بالین مادر می‌نشست و او را دلداری می داد، آرزو می‌کرد که هرچه زودتر مادرش بمیرد و اینقدر درد نکشد؛ نمی‌خواست از مشاهده درد مادر، خود رنج بکشد. و حقیقت آن بود که به تصویر مادر خیره شد تا آن روزها را روشن تر به خاطر بیاورد. این تصویر را نقاش سرشناسی کشیده و پنج هزار روبل گرفته بود. مادرش لباسی از مخمل سیاه به تن داشت. ۳ ماه پیش همین زن که نقاش تصویر او را کشیده است، در بستر مرگ بود. از او جز پوست و …