رمان سایه مرگ (جلد هفتم مجموعه دیموناتا)

دانلود رمان سایه مرگ (جلد هفتم مجموعه دیموناتا) اثر دارن شان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

بک که دوباره به دنیا برگشته است، همراه با درویش در کارشری ویل زندگی می کند و به استعدادی پی می برد که بعد از رجوعش در دنیا به وجود آمده است. در این حال یک شب ناگهانی به خانه ی آنها حمله می‌شود اما نه توسط هیولا ها. بک، درویش و مریدان برای پیدا کردن مقصر این کار دست به کار می‌شوند ولی بک حقیقتی را پیدا می کند… حقیقتی از جنس مرگ!! …

خلاصه رمان سایه مرگ

خودمو به زور از پله ها بالا می‌کشم تا به طبقه سوم برسم، عصبی و دودل هستم نمی‌خوام اینکار رو انجام بدم نمی‌تونم به هیچی برای گفتن فکر کنم. کاش دهنمو بسته نگه داشته بودم. البته میرا درست میگه اینکار غیر قابل قبوله برای مدت زیادی ساکت بودم، بک قدیمی چنین رفتاری بی ادبانه ای رو تحمل نمی‌کرد. یادم میاد چطور مردان قبیله ام رو با اصرار راضی کردم که با گل و بقیه به ماموریت برم تا بفهمم که برن از کجا اومده . کُن -پادشاه ما- مخالف بود ولی من ثابت قدم

موندم اگر تونستم یک پادشاه رو راضی کنم و بهش بگم چکار باید بکنه مطمئناً می‌تونم با درویش روبرو بشم. در اتاق مطالعه درویش بازه وارد میشم در مسیرم روی چوب ضخیم قدم می‌زنم. اتاق به وسیله طلسم از ورود غریبه ها محافظت میشه، درویش هیچ وقت اون طلسم ها رو به من یاد نداد ولی خنثی کردن اون‌ها برای من آسونه قدرتی رو که در اوایل اومدنم به دنیا تجربه کردم ندارم – غار پر از انرژی ای بود که من می‌تونستم ازش استفاده کنم-ولی با این وجود من از تمام

مغ های امروزی قدرتمندتر هستم. درویش در حال خواندن کتابی درباره گرگنما هاست. یکی از اقوام ما چند نسل قبل با یک شیطان وصلت کرده، در نتیجه بسیاری از بچه های خانواده ما به جانورانی وحشی و بی مغز تبدیل می‌شوند که یا باید کشته بشوند یا برای تمام عمر در قفس زندانی باشند. خانواده های بسیاری در طول قرون به دنبال درمانی برای این مشکل بودند، درویش آخرین آن هاست، ولی مثل بقیه هیچ توفیقی نداشته. ممکنه که من هم روزی تبدیل به گرگنما بشم …