رمان فریاد بی صدا
رمان فریاد بی صدا رمان فریاد بی صدا

رمان فریاد بی صدا

دانلود با لینک مستقیم 0 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان فریاد بی صدا
نویسنده
رویا احمدیان
ژانر
عاشقانه، انتقامی
ملیت
ایرانی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
1578 صفحه
اگر نویسنده یا مالک 'رمان فریاد بی صدا' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود رمان فریاد بی صدا اثر رویا احمدیان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

اعدام ناعادلانه‌ پدرِ فریاد، باعث مشکلات و اتفاقات زیادی در زندگی فریاد و خانواده‌اش می‌شود، او برای گرفتن انتقام، دست به هر کاری می‌زند و در این راه هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند جلودارش باشد حتی خانواده‌اش! او برای به خاک نشاندن یک نفر چندین نفر را قربانی می‌کند، اینجاست که کینه‌ای از گذشته آغشته به عشقی آتشین می‌شود، عشقی که شاید جلودار این مرد زخمی باشد ...!

خلاصه رمان فریاد بی صدا

تقه ای به در اتاق میزنم بدون گرفتن جواب بعد از مکثی داخل می‌روم دیدن دلسا آن هم در شرکت و این حال زار کمی برایم تعجب بر انگیز بود، اما به روی خودم نیاورده و در کمال خونسردی می‌گویم: سلام. امید با لبخندی که مصنوعی بودنش زیادی عیان بود جوابم را می‌دهد. دلسا هم سرش را بالا آورده و در حالی که نگاه اشکی اش را به نگاه تیره ام دوخته بود لب می‌زند: سلام فریاد.‌ در اتاق را بسته و با سر به دلسا اشاره می‌کنم: اتفاقی افتاده؟ از جایش برخواسته و در حالی که سوی من قدم می‌گذارد جواب گو می‌شود انگاری

اره. حرف‌هایش تا حدی گیجم می‌کند، پس چیزی نمی‌گویم تا خودش به حرف بیاید. روبه‌رویم ایستاده و خیره در نگاهم می‌گوید. -شنیدم کارات رو به سلامتی شروع کردی؟ اخم ناخواگاه میان ابروانم می‌دود. -کدوم کارا؟ -انتقام و این حرف‌ ها... سری به معنی تایید تکان داده و بی توجه به دلسا سوی میز امید می‌روم. روی صندلی روبه روی امید نشسته و پا روی پا می‌اندازم با جدیت امید را مخاطب قرار می‌دهم. -خب کار مهمت چی بود؟ من کاری باهات نداشتم.. منظورش را می‌گیرم اما خودم را از عمد به ندانستن می‌زنم: پس چی!؟

صدای دلسا بلند می‌شود. -من کارت داشتم. به دلسایی که حالا صندلی کناری ام را اشغال کرده بود نگاه می‌دوزد: در مورد چه مسئله ای؟ نگاه خاکستری آبی اش دوباره لباب از اشک می‌شود. -درمورد مسئله انتقام و چون گمان می‌کردم مثل همه قصد نصیحت دارد تند میان حرفش می‌دوم: میشه توضیح بدی کجای این مسئله به‌ تو مربوط میشه؟ آب دهانش را آشکارا و با صدا پایین می‌فرستد: کارای باربد آذری رو من انجام میدم. چشمانم به صورت خودکار تنگ می‌شود.. چی داری میگی دلسا؟؟ کدوم کارا؟! اینبار مسلط و شمرده ...

باکس دانلود

دسترسی به دانلود با خرید تکی یا خرید اشتراک ویژه امکان پذیر است

خرید تکی و دانلود 35,000 تومان
خرید اشتراک ویژه و دانلود

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دیوان حافظ