دانلود رایگان رمان منو کم آوردن محاله اثر عارفه کشیر
دانلود رمان منو کم آوردن محاله اثر عارفه کشیر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان دختر شیطونی به اسم سامیلا که فقط ۱۵ سالشه و به قول معروف آتیشپاره است… سروان رادوین جهان پسر عموی سامیلا که پسری سرد و به قول سامیلا قطب شماله با فهمیدن مورد مشکوکی که اطراف مدرسهی سامیلا رخ داده مجبور میشه برای حل این مسئله از سامیلا کمک بگیره که این یعنی فاجعه …
خلاصه رمان منو کم آوردن محاله
(سامیلا) با این که نمیدونم چرا اومدیم اینجا اما خیلی خوشم اومد باس به روز دیگه بیام اینجا و بهشون شبیخون بزنم دم در یه سرباز کچل بود که به من احترام گذاشت بچه ام رادوین به اون گندگی رو ندیده رادوین بدون توجه بهش رفت داخل اما من ایست کردم و با مهربونی گفتم: اوخی الهی! یعنی توهم میدونی من دختر محترمی هستم که بهم احترام میذاری؟ اون سرباز با تعجب و دهن باز نگاهم کرد خواستم دوباره چیزی بگم که با سرفه یه نفر دهنم بسته شد. نگاهم به رادوین که مثل خون آشام به من زل زده بود افتاد،
لب ورچیدم و مثل بچه های خوف (خوب) به سمتش رفتم. همین که بهش رسیدم عصبی گفت: اصلا با کسی حرف نمیزنی خب؟ از من هم فاصله نمیگیری. خب بابا توهم؛ اصلا بیا منو بزن تا خیالت راحت بشه، این چه طرز حرف زدن با یه دختر خوب و مظلوم و نانازه؟ (میگم دلم از دستش خونه شما درکم میکنید؟) چیزی نگفتم و فقط سرم و بالا پایین کردم اخمی کرد و دوباره حرکت کرد ایش چه خودشو میگیره فکر کرده چون یه سروان عالی رتبه و پسر سرهنگ امین جهان هست خیلی آدم مهمیه؟ جواب مثبت بود خب
مهم باشه اما پسر رئیس جمهور که نیست منم دختر عموشم دیگه آه! همزمان که زیر لب غرغر میکردم دنبالش میرفتم. این وسط هر کی رادوین رو میدید بهش احترام نظامی میذاشت بعضی وقت ها هم رادوین این کارو میکرد منم بلاتکلیف بهشون نگاه میکردم و وقتی نگاه متعجب اونا رو روی خودم حس میکردم یه لبخند گل و گشاد میزدم چیه نکنه منم باید بهشون احترام میذاشتم؟! ولش بابا بالاخره بعد شوصون قرن رسیدیم به یه درِ خاکستری رنگ رادوین بدون کوچیکترین توجهی به من در و باز کرد و داخل شد …
خوب بود
ممنون از نویسنده