کتاب سگ های پوشالی
عنوان | کتاب سگ های پوشالی |
نویسنده | گوردون ویلیامز |
تعداد صفحه | 255 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب سگ های پوشالی نوشته نویسنده گوردون ویلیامز pdf بدون سانسور
عنوان اثر: سگ های پوشالی
پدید آورنده: گوردون ویلیامز
زبان نگارش: فارسی
سال نخستین انتشار: مرداد 1404
شمارگان صفحات : 255
معرفی کتاب سگ های پوشالی
در این داستان, یک زوج جوان امریکایی به همراه دخترشان در مزرعه ترنچر در دهکده قدیمی ‘دندو’ در انگلستان ساکن میشوند. این در حالی است که هیچ یک از اهالی با آنها ارتباط برقرار نمیکنند؛ زیرا آنها پولدارند, نیاز به کار کردن ندارند و مهمتر از همه بیگانهاند. تا این که در یک شب سرد زمستانی دختر بچهای از اهالی گم میشود و این هم زمان است با پناه دادن یک بیمار روانی فراری از سوی این خانواده تازه وارد و…
خلاصه کتاب سگ های پوشالی
در همان هنگامی که بشر اولین پرواز موفقیت آمیز را به ماه انجام داد و آخرین سرباز آمریکایی خاک ویتنام را ترک کرد هنوز در گوشه و کنار انگلستان مردان و زنانی زندگی می کردند که هرگز مسافرتی طولاتیتر از بیست کیلومتر نکرده بودند و همه عمرشان را در زمینهایی موروثی از آباء اجداد خود می گذراندند. مردم حومه دو بخش دندو و کامپتون واکلی از این گروه بودند. در آن نواحی
هنوز کسانی زندگی می کردند که نقاط دیگر کره زمین به اندازه سیاهی آنطرف ستارگان بنظر شان دور از دسترس می آمد. آنها مردمی بودند که مسافرت به لندن در زندگیشان اتفاقی خارق العاده محسوب می شد؛ فرصتی که شاید بیش از یکبار در تمام طول عمر نصیبشان نمی گردید.
تمدن فقط توانسته بود تغییراتی سطحی در زندگی اهالی دند و بوجود بیاورد. روی سقف خانه های روستایی باقیمانده از سیصد چهارصد سال پیش – که با گل و حصیر پوشانده شده بود آنتن تلویزیون دیده می شد. اسب، جایش را به تراکتور داده بود. جاده های خاکی و کوره راههای آن روستا با کناره های بلندشان – که بسبب آنها بیشتر به تونلهای مسقف شبیه بود تا جاده کم کم شبحی از آسفالت را بخود می دیدند. در سالهای نه چندان دور این جاده ها را نور لرزان فانوس کالسکه ها و گاریها روشن می کردند؛ ولی دیگر جای آن فانوسها را چراغهای چهارگوش ماشینهای سواری گرفته بود. بچه ها برای رفتن به مدرسه ای که در کامپتون واکلی قرار داشت ناچار نبودند که هر روز شش هفت مایل پیاده روی کنند؛ چون اتوبوسی که توسط انجمن آموزشی ناحیه خریداری شده بود، صبحها آنها را به مدرسه میبرد و غروب به خانه برمی گرداند. قهوه خانه ای که سابقاً زارعان پس از دوازده ساعت کار سنگین روزانه حوالی غروب به آنجا می رفتند تبدیل به کافه ای شده بود که آبجو می فروخت. اثر تمدن در زندگی آنها همچون قطره ای باران در دریا بود. در واقع، آنها همان مردم سابق بودند که تمدن فقط لباسشان را عوض کرده بود. شخصیت مرد موسیاه کوتاه و فربهی که با تراکتور زمین را شخم می زد، درست شبیه شخصیت مردی بود که هزار سال پیش روی آن زمین کار می کرد. در هوای تیره غروب پاییز – وقتی که آسمان لاجوردی با آخرین اشعه آفتاب روشن می شود و زمانی که مه غلیظی از تپه های تاریک اطراف بسمت پایین می خزد می توان در کنار دروازه ای چوبی ایستاد و به تماشای مزارع جلگه ها بیشه ها و سوسوی نور چراغ کلبه های روستایی پرداخت و در همانحال بفکر فرو رفت؛ به فکر مردانی که در گذشته آنجا زندگی کرده بودند و یا سپاه وحشیانی که از دریا آمده و با پادشاهان و سرداران خود که بر اسبانی پوشیده از سلاحهای جوراجور نشسته بودند – از آن تپه ها گذشته و به سرزمین آنها هجوم آورده بودند.
شبها می توان زیر نور کمرنگ چراغی که تار عنکبوت گرفته و روی دیوار دود زده یک انبار صحرایی نصب شده است ایستاد و یک نوشیدنی خنک نوشید و یا شراب تلخ سیبی را چشید که آن را در زمان ناپلئون بنا پارت انداخته اند. زبان این مردم که غالباً در نوشیدن مشروب الکلی افراط می کنند برای غریبه ها غیر قابل درک است و اگر کسی چشمش را ببندد و فقط به حرفه ایشان گوش بدهد، خیال می کند که در میان یکی از قبایل جنگلهای آمازون گرفتار شده است. نام پسران این منطقه از کتاب رستاخیز فاتحان انتخاب میشود و این نامها از زمانی که در یک دریانورد از طریق پلیموت به اسپانیا رفت تا اسپانیاییها را شکست بدهد، در میانشان باقی مانده است.
البته این نکته را نباید نادیده گرفت که برخی از مردان این نواحی در جنگ دوم جهانی شرکت داشتند. آنها در صحراهای سوزان آفریقا جنگلهای برمه و الجنزارهای ایتالیا با دشمن جنگیدند؛ ولی برخلاف تمام شهرنشینان و انسانهای متمدن که پس از آشنایی با شیوه های جدید زندگی، سعی می کنند تا در زندگی خود از آن تجربیات استفاده کنند وقتی به دهکده خود بازگشتند تصمیم گرفتند تا همان روش سابق خود را در زندگی ادامه بدهند و برگشتن از شهرهای بزرگ و متمدن را بازگشت از جهنم میدانستند. بعضی از این مردم که در عصر اتم هنوز هم شراب تلخ سیب می نوشند – خواندن و نوشتن بلند نیستند. برخی از آنها وقتی با غریبه ای روبرو میشوند، می توانند به زبان شهری صحبت کنند؛ اما نه همه آنها ؛ البته آنهایی هم که می توانند، صحبت نمی کنند. این نواحی بخشهای تاریک انگلستان بحساب می آیند که بوسیله تپه های کوتاهی از سایر نقاط منزوی شده اند.
جاده هایی که این نواحی را به دنیای بیرون مرتبط می ی کنند، جاده هایی باریکند که عرضی نه چندان بزرگتر از عرض یک اتومبیل دارند و مردمش، پس از گذشت سالیان سال خود را کاملاً از مردم سایر نقاط انگستان جدا می بینند. اگر اولین دلیل این دورافتادگی، موقعیت خاص جغرافیایی آن مناطق باشد، فقر مسلماً دومین دلیل آن است زمین آنجا چندان حاصلخیز نیست. مردان چه خود صاحب مزرعه باشند و چه برای دیگران کار کنند – ناچارند که وقت زیادی را روی زمین صرف نمایند؛ بنابراین تعداد انگشت شماری از آنها می توانند برای گذراندن تعطیلات به کنار دریا و با سایر شهرها بروند. هیچیک از اهالی سایر مناطق نیز قدم به دند و نمی گذراند؛ زیرا شاید بندرت کسی پیدا شود که آن بخش را دهکده ای زیبا و دوست داشتنی بداند.
جنوب و غرب آنجا با زمینهای بایر و بیشه زار محدود شده است؛ آنطور که محلی ها می گویند هوای آنجا نقطه تلاقی بادهای باران زایی است که از اقیانوس اطلس بر می خیزد در کناره جنوبی و غربی دهکده تپه بلند تورن قرار دارد. انگار که این تپه درست بین دندو و خورشید واقع شده است؛ زیرا حتی در روزهای تابستانی سایه اش روی آن دو دهکده می افتد و از گرمای روزهای داغ آن فصل
می کاهد.
- انتشار : 04/05/1404
- به روز رسانی : 04/05/1404