کتاب تاتار خندان

دانلود کتاب تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

رضا دكتری است كه از طرف معشوقش زخم خورده برای همين تصميم مي گيرد قيد همه چيز را بزند و راهی دهی دور دست به نام تاتار شود. رضا بعد از رسيدن به ده متوجه مي شود كه تاتار دو دهكده است تاتار خندان و تاتار گريان و محل زندگي رضا ده تاتار خندان است. داستان زندگی رضا با دهاتی ها، اخت شدنش با روستا …

خلاصه کتاب تاتار خندان

حالا دیگر حسابی جا افتاده ام هم خودم و هم زندگی ام از در که وارد می‌شوی همه چیز سر جای خود قرار گرفته گوشه ای بی جهت خالی نیست و گوشه دیگر بی علت انباشته از خرت و پرت و وسایل بی مصرف یا با مصرف رجب توی باغچه مقدار زیادی سبزی خوردن کاشته و قرار شده که بعدها چند درخت خوب میوه بکارد و یک بید مجنون جلو پنجره اتاق من انجمن اهالی ده چهار تا نیمکت برای راهرو فرستاده اند که مریض ها سرپا نایستند یک نیمکت هم در پستو گذاشته ایم برای تزریقات رجب با کمک نجار دوره گرد لشتو یک قفسه چوبی در پستو کار گذاشته است با این

که ظریف و تمیز نیست، چوب ها خوب رنده نشده و یک وری به دیوار کوبیده شده، اما حسابی جادار و محکم است داروها را سوا کرده مرتب چیده ایم با این که دو سه بار از بهداری گرمان دوا گرفته ایم، هنوز نصف بیشتر قفسه خالی است. چوب قفسه ها را حاجی آقا بخشیده و نجار لشتو بابت کارش هیچ چیز قبول نکرده، فقط قول گرفته که دو تا پسر دوقلویش را برای ختنه بیاورد درمانگاه مرد قوی بنیه و با حوصله ای بود، با شانه های خمیده و پاهای بلند پلک های آویخته که مرتب سئوالات پزشکی می‌کرد و باورش نمی شد که بدون درد هم می‌شود درمان کرد.

با دلاک ها خوب نبود. می گفت بچه ها را بیچاره می کنند چهار چنگولی بغل یکی می نشانند و کارد دلاکیشان را رو سنگ تیز می‌کنند و بعد، انگار که کله خروسی را می‌کنند، دست به کار می‌شوند و بعدهم یک مشت خاکستر می پاشند روی زخم و بیچاره بچه تا یک هفته باید ناله بکند. برایش تعریف کردم که سال های سال و نسل بعد نسل همه را اینجوری بریده اند، اتفاقی هم نیافتاده کسی هم ناقص و معیوب نشده است. خیال کرد میخواهم از قولی که داده ام شانه خالی کنم می‌گفت پنج سال تمام آن دو را نگاه داشته و دست دلاک نداده که آخر سر دکتری پیدا کند …