کتاب فاوست

دانلود کتاب فاوست اثر گوته به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

فاوست شخصیت اصلی یک افسانه آلمانی است. او انسانی موفق با تحصیلات دانشگاهی ولی ناراضی از زندگی است که روحش را با دانش نامحدود و لذات دنیوی در معامله‌ای با شیطان معاوضه می‌کند. علی رغم طرح داستانی پیچیده و ماجراهای فرعی فلسفی و ادبی فراوان، ولی در سراسر هر دو قسمت فاوست یک مضمون واحد وجود دارد که ساختار کل اثر را شکل می دهد. این همان نیروی محرکی است که در تمام ماجراهایی که او از سر می‌گذراند هدایتش می کند. او سعی می‌کند راهی پیدا کرده و به جایگاهی فراتر از ظرفیت ها و توانایی های انسان برسد …

خلاصه کتاب فاوست

“فاوست تنها” فلسفه و حکمت، فسوسا و دریغا! علم حقوق، طب و تو ای علوم الهى !.. من شما را با صبر و ذوق بسیار فرا گرفته‌ام، اکنون دیوانه بینوائی هستم و معرفتم ازپیش فزون نشده است. راست است، من استاد و دکتر نامیده می‌شوم، ومدت ده سالست بهمراه دانشجویانم گرد جهان می‌گردم و اکنون می‌بینم که چیزی نمی‌دانم! هیچ این اندیشه مرا می کشد، شك نیست که من از تمام حمقا، دکتران و استادان و نویسندگان و آخوندان بیشتر می‌دانم، من از شیطان و جهنم هرگز بیم ندارم و همچنین تمام خوشی‌ های گیتی از من

گریزانند. و در نتیجه نمی‌توانم چیزی که برای بشریت ارزش داشته باشد بیابم و امید ندارم، که با تعالیم خود بتوانم حالت بد بختی و بینوائی بشر را نیکی بخشم و او را به شاه راه حقیقت رهبر شوم؛ وانگهی درجهان نه دارای ثروتم و نه پول، و نه نامی دارم نه افتخار. خیر؟ سك هم زندگی را بدین بها خواستار نیست پس از این ناگریرم که بسحر پردازم. کاش قدرت فکر بیان پرده روی مرموزانی که برایم مجهولست بر می‌داشت و دیگر مجبور نمی‌شدم به زحمت آنچه را که نادانم بیاموزم! کاش می‌توانستم آنچه را که گفتی در خود مخفی

دارد بدانم و بیش از این به کلمات بیهوده و یاوه دل نبندم و قوه خلاقیت طبیعت و علت پیدایش گینی را بدانم! ای اختر سيمين رنك و ای ماه ساکت و آرام؛ از سر مهر برای آخرین بار نظری بر بینوائی من فکن! در پس این میز چه شب زنده داری ها داشته ام، و تو ای رفیق عمین توده کتب و نگارش هایم را روشن می ساختی! آه! چرا آنگاه نمی‌توانستم در پرتو انوار ملایمت برفراز کوه های مرتفع شوم و با حیوانات گرد غار ها گردش کنم و بر زیر چمن بی رنگ مرغزارها برقص در آیم، تمام مذلات علم را فراموش کرده بزاله کره ارامت خویش را بیالایم …