کتاب لقب من هیولا

عنوانکتاب لقب من هیولا
نویسندهآر. ال. استاین
ژانرتخیلی، فانتزی، ادبیات داستانی
تعداد صفحه183
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان لقب من هیولا اثر آر. ال. استاین به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

مایکل مونرو این هفته درس های تازه ای در مدرسه یاد می‌گیرد: هرگز به معلمی که باور می کند هیولا وجود دارد، اعتماد نکن. مبادا به فکر بیفتی که به خانه اش پا بگذاری. و طرف تخم مرغ غول آسایی که تو اتاق زیر شیروانی اش می بینی، نرو… به خصوص اگر می بینی چیزی نمانده که ترک بخورد و جوجه اش بیرون بیاید. به نظر شما بدتر از تخم مرغ غول آسا چیزی هم هست؟ بله! یک پارک تفریحی، که پر است از هیولا! تازه این بدترین قسمت کار نیست. چیزی نمی‌گذرد که مایکل و دوستانش رازهای تکان دهنده ای را در مورد پارک وحشت کشف می کنند …

خلاصه کتاب لقب من هیولا

بچه ها را بردم طرف ساختمان سفیدی که تابلوی “ورود ممنوع” داشت. روز آفتابی و گرمی بود و پارک خیلی شلوغ بود از کنار صف های طولانی بچه هایی که جلو پارک کودک آدم گرگ‌ها و تئاتر جن زده منتظر بودند، گذشتیم مردم حتی دور یک چرخ دستی که بستنی با طعم کرم می‌فروخت جمع شده بودند. از کنار چندتا وحشت هم رد شدیم اما آنها بهمان توجه نکردند. جلو در ساختمان سفید ایستادم و گفتم: همه چیز زیر زمینه هزارتا تونل این زیره که به همه جا میره می‌ تونیم این پایین قایم بشیم تا بالاخره من به اینترنت وصل

بشم کار سختی نیست. کارلی یث و سابرینا با حالت عصبی دور و بر را نگاه کردند. سابرینا گفت: مطمئنی اینکار درسته؟ اون تابلوها خیلی جدی بود. _این قدر گنده‌اش نکن ما مهمون مخصوصیم برفرض که اینجا پیدامون کنند، می‌فرستنمون تو اتاق هامون درسته؟ چندتا از بچه ها زیر لبی گفتند درسته اما بقیه زیاد با من موافق نبودند. دستگیره را گرفتم و در را کشیدم قفل بود. محکم تر کشیدم نه خیر این دفعه یک نفر یادش مانده بود که در را قفل کند. بیلی غر زد: که این همه راه آمدیم برای هیچی. مت مرا از جلو در هل داد کنار و گفت:

بذار اینو امتحان کنیم و کارت خاکستری اش را گرفت جلو در.. در چهارتاق باز شد. از ذوقم زدم به پشتش و گفتم: ایول مت. مت کارت را گذاشت تو کیف پولشو گفت: به این میگن زور بازو! این آخرین شوخی بود و از لحظه‌ ای که از آن پله های تیز به طرف غار سیمانی سرازیر شدیم همه جدی و ساکت شدند. پایین پله ها ایستادم و دور و برم را نگاه کردم نگهبانی ندیدم اثری از آن وحشت دومتر و نیمی نبود. یواش گفتم دنبال من بیایید از کنار دیوار راه افتادیم و رفتیم جلو تا رسیدیم به اولین تونل تو تاریکی با دقت نگاه کردم تونل پر بود از …

دانلود کتاب لقب من هیولا
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب لقب من هیولا
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها